بیشترلیست موضوعات مقدمه بحث نخست: انسان و حق حق چيست؟ انسان كيست؟ الف) هويت انسان ب) جايگاه انسان در هستى ج) ارتباط انسان با هستى جمع بندى بحث نخست بحث دوم: دين و حق انسان يك: آيا «بايد و نبايد»، حق محور نبوده و نافى «حق دار بودن» بشر است؟ جشن تكليف دو: آيا نظام بندگى و عبوديت با حقوق انسان در تضاد است؟ سه: آيا مجازاتهاى دنيوى و اخروى دليل تكليفگرا بودن دين است. دين، تأمين كننده حقوق انسان دين ابلاغ كننده حقوق واقعى بشر توضیحاتافزودن یادداشت جدید
صفحهى 32ديگر حق تعيين حقوق از آنِ كيست؟ نخست بايد اين نكته روشن شود كه حقوق تكوينى هيچ موجودى، از جمله حقوق انسان، امرى قرار دادى نيست. بلكه با حقايق عينى مرتبط است. انسان بر اساس «آنچه كه هست» حقوقى پيدا مىكند و حقوق انسان مطابق «بود» او است. اين مطلب در تعريف حق مورد اشاره قرار گرفت. اگر حقوق انسان مطابق «بود» او است، لازمه تعيين حق، هستىشناسى است پيش از اين معلوم شد كه اضلاع سه گانه انسان را بايد شناخت (حقيقت انسان - جايگاه انسان در نظام خلقت - رابطه و تعامل انسان با نظام هستى). نكته مهم اينكه لازمه تعيين حق واقعى، شناخت كامل و اطلاع دقيق از اين اضلاع سه گانه است. بدون شناخت صحيح و دقيق ابعاد مزبور نمىتوان حقوق بشر را تعيين كرد. در اين باره سه حالت است: شناخت كامل، شناخت ناقص و عدم شناخت.همه حقوقدانان قبول دارند كه عدم شناخت انسان، منجر به تعيين ستمنامه مىشود نه حق نامه. اما سخن اين است كه شناخت ناقص نيز همين سرنوشت را دارد. حق نويسى براى بشر بر پايه شناخت ناقص آن، رهآوردى جز ستم نامه انسان نخواهد داشت. اين گونه نيست كه شناخت ناقص، چون بخشى از شناخت انسان و يا شناخت بخشى از انسان را دارد، برخى حقوق را صحيحاً نيز تأمين مىكند. انسانشناسى با آن اضلاع سه گانه، شبيه يك بلور ظريف است كه اگر گوشه آن بشكند، هيچ جزئى از آن قابل استفاده نيست. ابعاد وجودى بشر، امور به هم پيوستهاند كه در كنار هم معنى مىدهند. جابه جا شدن و يا ناديده گرفتن برخى بخشها، تمام مجموعه را از كار مىاندازد. بنابراين، فقط شناخت كامل و صحيح و دقيق بشر است كه مىتواند حقوق انسان را به معناى واقعى كلمه تعيين كند.اكنون پرسش اين است كه اين انسانشناسى را كجا مىتوان يافت؟ و چه كسى از اين شناخت برخوردار است؟ منبع انسانشناسى و هستىشناسى كدام است؟ منطقى است كه بايد هر شناختى را از منبع آن شناخت و اخذ كرد. مطمئنترين نقطه در شناخت، منبع و سرچشمه آن است كه بدون هيچ واسطهاى شناخت ناب را دارد؛ زيرا نه شناخت ناقص مفيد است و نه حتى شناخت كامل واسطهاى اثر شناخت كامل بدون واسطه را دارد. شناخت بايد ناب و بدون واسطه باشد و اين جز در بارگاه الهى يافت نمىشود. اصيلترين و نابترين شناخت را بايد در بارگاه انسان آفرين و هستى بخش جستجو كرد. كمال مطلق فقط از آنِ خداوند است و غير از او، سرمايه همه اندك است و كسى كه در انسانشناسى و جهانشناسى