حق و تکلیف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حق و تکلیف - نسخه متنی

عباس پسندیده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
‌صفحه‌ى 33

و در پيوند و تعامل انسان و جهان سرمايه‏اش اندك است، بايد از جاى ديگر مدد بگيرد و اگر بنا است واسطه‏ها معرفت خود را از منبع اصلى اخد كنند. بهتر است كه همه به منبع اصلى معرفت مراجعه كنند.

قرآن كريم مى‏فرمايد: سخن اساسى در باب هدايت و رهبرى، از آنِ كسى است كه هادى بالذات باشد. اگر دو موجود را فرض كرديم كه هر دو عالم، عاقل، عادل و معصوم‏اند و هر دو مردم و جامعه را به حق دعوت مى‏كنند، ليكن يكى بالذات دعوت مى‏كند و ديگرى بالعرض، آن‏كه هادى بالذات است شايسته پيروى است: (أفمن يهدي إلى الحقّ أحق أن يتبع أمن لا يَهدِّى إلا أن يهدى)(61) در اين آيه تقابل ميان «يَهدى» و «لا يَهدى» نيست، روشن است كسى كه «يَهدى الى الحق» است، مقدم است بر «لا يَهدى الى الحق». بلكه تقابل ميان دو مبدأ است كه هر دو «يهدى إلى الحق»اند، منتهى يكى بالذات «يهدى الى الحق» است و ديگرى «لا يهدى إلّا أن يهدى». برابر آنچه در تفاسير آمده، اين آيه شريفه ناظر به رد قول كسانى است كه قائل به الوهيت فرشتگان و برخى انبيا بوده‏اند؛ زيرا هر چند فرشتگان و پيامبران نيز هادى الى الحق‏اند ولى هيچكدام مستقل و بالاصالة هادى نيستند. بنابراين، عقل حكم مى‏كند بايد به سراغ كسى رفت كه منبع و سرچشمه هدايت است. وقتى در باره فرشتگان و پيامبران اين گونه باشد، تكليف ديگران روشن است.

در بحث شناخت نيز همين گونه است. بايد از كسى تبعيت كرد كه منبع اصيل شناخت است و او كسى جز خدا نيست - كه علم محض است -. اگر چنين باشد (و معلوم شد كه نه افراد عادى شناخت صحيحى از انسان دارند و نه پيامبران از آن جهت كه بشر عادى‏اند شناخت بالاصاله از حقيقت انسان دارند) معلوم مى‏گردد كه تعيين حقوق بشر نيز بايد در دست چه كسى باشد. كسى بايد زمام تعيين حقوق و تدوين قوانين حقوقى را در دست داشته باشد كه خالق بشر است و به همه هستى آگاهى دارد. حكيم مطلق و عادل محض باشد. با توجه به آنچه گفته شد، تنها چنين منبعى مى‏تواند حقوق واقعى انسان را تعيين كند و هر منبعى جز آن، توان اين كار را ندارد و چون فاقد عناصر محورى تعيين حق است هر چه انجام دهد، ره آوردى جز ستم به بشر نخواهد داشت.

از اينجا مسأله‏اى به نام «حقّ تعيين حقوق بشر» مطرح مى‏شود. كه از آن كيست. اگر هر راهى را كه غير خدا طى كند، به حقوق واقعى بشر ختم نمى‏شود، پس بايد ديد چه كسى حق تعيين حقوق بشر را دارد؟ بر اساس آنچه بيان شد، بايد حق تعيين حقوق بشر بر عهده

/ 41