دخالتهای آمریکا در ایران جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دخالتهای آمریکا در ایران - جلد 1

موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در صف، اقدام به گرفتن رشوه هاى گوناگون مى كند.

خوشبختانه تا
به حال هيچ گونه اغتشاش شديدى وجود نداشته است و هيچ
آمريكائى به گونه اى تهديد نشده است.

اما در اين مورد نگران هستيم،
مخصوصاہ از عكس العملهاى خشمگينانه ئ بعضى از افرادى كه در گرفتن
ويزا موفق نمى شوند و بنابر همين دلائل در داخل از شيشه هاى ضد
گلوله و در خارج هم از پليس استفاده مى شود.

چرا اين تعداد جمعيت؟ سوال خوبى است: قسمتى به خاطر ادامه
جريانى است كه مدارس آمريكائى از جنگ جهانى دوم داشته اند و
مورد توجه محصلين ايرانى تحصيلات عالى بوده اند.

قسمتى هم البته
به خاطر علاقه ئ آنان براى خروج از ايران انقلابى كه اين روزها جاى
خيلى خوبى براى ايرانيان غيرروحانى و ايرانيان غربزده نيست، و
بنابراين نصف جمعيت محصل نيستند.

اين افراد بجز تعدادى از آنها
كه اميد گرفتن ويزاى مهاجرتى ندارد تقاضاى ديدن آمريكا " گرفتن
ويزاى توريستى " مى كنند كه در حقيقت تصميم دارند در آمريكا
بمانند.

منظور من اين نيست كه بگويم كه تمام اين چيزها بد است.

بدى آن
براى آينده ئ ايران است كه فكر مى كنم با خالى شدن و رفتن مغزها
مواجه است.

اما براى آمريكا، اين يك كار ديگر بر روى كارهائى است
كه براى بهبود روابط دوجانبه ئ ما در اين كشور انجام مى شود...

يك رابطه انسانى كه نيروى زيادى را براى درك عميق تر يكديگر
افزون مى كند.

با وجود اين، اين صحنه كه هر روز صدها و بعضى
اوقات هزاران ايرانى خارج از سفارت وجود دارند و به طور آشكارى
سريعاہ
خواستار رفتن به آمريكا هستند.

وجود دارد.

حالا هوا در اينجا بسيار خوب است.

بر روى قله ئ زيباى البرز در پشت
شهر در هفته ئ گذشته لايه اى از برف باريد و در هواى شهر هنوز بوى
پاييز حس مى شود.

آسمان آبى است، همان آبى آسمانى معروف
ايران در هواى خوب و ما سعى مى كنيم در تعطيلى آخر هفته براى
پيك نيك و گردش به كوهها برويم.

ما اين كار را فردا انجام خواهيم
داد.

از چيزهاى ديگر در نامه ئ بعدى خواهم نوشت.

بروس " لينگن.

مترجم "
92 شماره سند
3 اكتبر 11 1979 مهر 8531 تاريخ:
سند شماره " 92 "
تهران ايران
3 اكتبر 11 1979 مهر 8531
خانواده عزيز:
امشب يك تلگراف در حل مخابره است و مى گويد كه آنها از يك منبع
موثق كسب اطلاع نموده اند كه كابينه تصميم گرفته است لينگن را به
عنوان سفير كبير در ايران منصوب نمايد: تلفن زنگ مى زند و من اطلاع
دارم هنوز هيچ تصميمى گرفته نشده است.

حتى يك تلفن از خانمى
به اسم بوردن و با OCCW در ميناپوليس كه از من ارجع به گزارش
سوال مى كرد.

وقتى من گفتم تا آنجائى كه اطلاع دارم هيچ گونه پايه و
اساسى براى آن نيست او گفت كه با اين وجود وى مى خواهد كه از
من سوالاتى راجع به ايران بپرسد كه از نظر من بدون اشكال بود.

او به
من گفت كه وى درودهائى از جانب خانم كاروال اينك كه فكر مى كند
عمه ئ من باشد براى من دارد او و چگونه اسم فرن را مى دانست، او
حدود اطلاعات من خارج سات و من هم فراموش كردم كه سوال
كنم.

من او او خواستم كه سلام من را نيز برساند كه اميدوارم وى چنين
كرده باشد.

فكر مى كنم همه تان مى دانيد كه من احساسهاى گوناگونى در مورد
امكان منصوب شدنم به سفارت در اينجا دارم...

به خاطر مسئله جدا
شدن از خانواده كه وجود دارد.

در عين حالى كه تشخيص مى دهم من
يك مامور سرويس خارجى هستم كه قرار است هر جايى كه وزير
" خارجه " و رئيس جمهور از من مى خواهند خدمت كنم، در دسترس
باشم، اميدوار
هستم كه اين موضوع اتفاق نيفتد.

به عبارت ديگر من منضبط هستم يا
مجبور به انضباط و در عين حال مردى كه خانواده اش را دوست دارد و
همين حالا به شدت از دورى آنها احساس دلتنگى مى كند، خصوصاہ
امشب كه اين شايعه وجود دارد.

عصرها خيلى سخت هستند، حتى
با وجود اين مهمانيهاى روز ملى كه تا اندازه يا كمك مى كنند كه به
جدائى فكر نكنم.

طول روز قابل تحمل است، چونكه سفارت ما يك
سفارتخانه ئ خيلى پركار است و كارهاى زيادى براى انجام دادن وجود
دارد.

هوا در اين روزهاى پائيز خيلى خوب است.

يك روز تابستانى
هندوستان پس از روز ديگر و اين كمك مى نمايد تا اين مكان قابل
تحمل باشد، ولى نه به اندازه كافى.

من وضعيت خانوادگى كه خودم
را در آن قرار داده ام دوست ندارم و از گفتنش ابائى ندارم.

اگر كه
مجبور بودم از نو شروع كنم...

امشب جشن روز ملى كره است...

يك مهمانى در باغ وسيع و عالى با
ماه شب چهاردهم در بالاى سرمان، پذيرائى كره ايها مثل ژاپونيها
است، مطبوع و عالى.

آن زن با لباس مواج زيباى ملى كره اى يك
نقاشى رنگى است...

همه مصمم هستند كه از مهمانان در هر جايى
پذيرايى كنند.

اما با اين وجود روزهاى ملى خسته كننده هستند...

همان افراد، همان شايعات براى صحبت كردن راجع به آنها و همان
غذاهاى مكرر، اگر چه غذاى كره ايها مثل چينيها اوايل اين هفته
گوناگون و خوشمزه است.

به خاطر خوب بودن روابطمان با كره ايها ما
مورد پذيرايى مخصوص قرار گرفتيم.

به خاطر گفتگويى كه چند روز پيش با وزير كشور داشتم هفته بدى را با
مطبوعات گذراندم.

من با او ملاقاتى داشتم كه آن را ملاقات موئدبانه
مى ناميم ...

من قبلاہ با او ملاقات و يا صحبت نكرده بودم و مى خواستم
كه او را ببينم چونكه تلاش نموده بودم تا با تمام وزرا
ملاقات كنم.

ما يك ساعت با هم بوديم، گفتگويى به فارسى كه يكى
از ماموران جوان همراه من بود و ترجمه مى كرد.

اين ملاقات كاملاہ
دوستانه و موئدبانه بود و براى من هيچ دليلى وجود نداشت تا فكر كنم
پس از اينكه من آنجا را ترك كنم وزير به مطبوعات محلى تلفن بزند و
به آنها بگويد كه من به آنجا آمد بودم تا به اعدامهائى كه اخيراہ در مورد
سه سناتور سالخورده كه به خاطر طاغوتى بودن " كه به معناى
باقيمانده هاى فساد رژيم شاه است " صورت گرفته اعتراض كنم.

در
اصل من به اين اعدام ها به عنوان اقداماتى كه وجهه بدى به رژيم در
ايالات متحده مى دهد اشاره كردم و فكر مى كردم وزير بايد اين را بداند.

من گفتم كه هيچ گونه موضعى در قبال گناه و يا بى گناهى اين سه نفر يا
هر كدام از 500 نفر ديگر كه در مدت كوتاهى اعدام شده بودند
نمى گيرم، ولى او بايد بداند كه طبيعت كوتاه محاكمات و روش سريع
اعدامها باعث شد كه در كشور من افكار عمومى با اين سئوال مواجه
شوند كه آيا اين رژيم واقعاہ با رژيم شاه تفاوتى دارد.

علاوه بر اين من
اسلام را به عنوان يك مذهب بخشش و رحمت مى شناختم و مدركى
در اين مورد نيافتم وقتى كه سناتورهاى 81 ساله سابق در ساعت 2
صبح به خط شده و تيرباران شدند.

من آشكارا رفتارى غيردوستانه در اين جريان ديدم.

به خاطر اين يا هر
دليل ديگرى وزير راجع به اين جريان علناہ صحبت كرد و باعث شد
كه سخنگوى دولت مرا متهم به واسطه گرى بى موقع بنمايد " من
حيرانم كه واسطه گرى به موقع چگونه مى تواند باشد.

" در حقيقت فكر
مى كردم كه موضوع اعدامها قسمتى از يك گفتگوى طولانى بود كه
تلاشى دوجانبه از طريق گفتگو نمودن جهت تمركز روى راههاى
ايجاد يك رابطه بهتر مى توانست باشد.

روز بعد روزنامه اى نزديك به
خمينى مرا با تندترين عبارات تقبيح نمود و مرا يك دلال نادرست
براى سيا خواند كه بر

/ 42