فرهنگ مشاركت عمومى در برنامه ريزى ها، سياست گذارى ها و اجرا
فرهنگ مشاركت عموم در روند توسعه، هم در ميان بيش تر مردم كشورهاى پيشرفته صنعتى جايگاه مناسب خود را پيدا كرده و هم در نظام قانون گذارى و اجرايى اين كشورها پذيرفته شده است. ضرورت وجود چنين فرهنگى در ميان يك جامعه در حال توسعه از اين جهت است كه افراد يك ملت براى حركت در مسير توسعه مورد نظر و مطلوب خود، بايد نسبت به مسائل سياسى، اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى كشورشان آگاهى كامل داشته باشند، مقصد نهايى حركت خود را بشناسند و براى رسيدن به آن تلاش نمايند و تا مشاركت عمومى و يك رنگى و اعتماد متقابل بين آنان و دولتمردان وجود نداشته باشد، پيمودن اين مسير موفقيت آميز نخواهد بود.به عبارت ديگر، توسعه سياسى به معناى حضور مردم در صحنه هاى گوناگون سياسى، بهترين وسيله براى به وجود آوردن يك نظام اجتماعى منسجم و هماهنگ در كشور است كه در سايه آن، برنامه ريزى و مديريت اجرايى كشور تقويت مى گردد. در حال حاضر، يكى از مشكلات كشورهاى جهان سوم، كه به صورت مانعى بزرگ بر سر راه توسعه آن ها قرار دارد، نداشتن تشكيلات ادارى كارا، منسجم، منظم و سالم است كه اين موضوع تا حدّ زيادى به دليل عدم استفاده صحيح از نظريات مردم و دخالت ندادن آنان در برنامه ريزى ها و سياست گذارى هاست، در حالى كه با افزايش سطح آگاهى عموم نسبت به شرايط كشور، امكانات موجود و ابزار لازم براى پيمودن مسير توسعه و مشاركت آن ها، مردم مشكلات و سختى ها را به خوبى تحمل مى كنند، مسؤولان كشور را از خود مى دانند و آنان را در حدّ حلّ معضلات اقتصادى و اجتماعى يارى مى دهند و حاضر مى شوند براى سرمايه گذارى هاى زيربنايى لازم، مصرفِ كنونى خود را فدا سازند و يا به حداقل ممكن كاهش دهند. وجود چنين روحيه اى در جامعه مهم ترين شرط تحقق توسعه در يك كشور است.