مرگ -يك -جوان - مرگ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مرگ - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مرگ -يك -جوان

به روسول خداص خبررسيدكه جواني ازمسلمين درحال جان كندن است حضرت بي درنگ كناربستراوآمدواورا تلقين نمودوفرمودبگولااله الاالله .

زبان اوگرفت ونتوانست اين جمله را بگويدواين موضوع چندبارتكرارشد .

پيامبرص بحاضران گفت آيااين جوان مادر دارد؟يكي ازبانوان كه درآنجابودگفت آري من مادرش هستم پيامبرص فرمود آياتوازپسرت ناراضي هستي ؟مادرگفت آري حدودشش سال است بااوسخن نگفته ام پيامبرص به اوفرمودآيااكنون ازپسرت راضي ميشوي ؟مادرگفت خداوندا برضاي تواي رسول خداازاوراضي گردد .

آنگاه رسول خداص بجوان فرمودبگولااله الاالله جوان باكمال صراحت اين جمله راگفت پيامبرص فرمودچه ميبيني ؟جوان گفت مردسياه چهره زشت روئي رامينگرم كه لباس چركين برتن داردوبوي متعفن ازاوبمشام ميرسدبالاي سرمن آمده تامحل عبورنفسم رادرحلقم بگيردومراخفه كند .

پيامبرص فرمودبگويامن يقبل اليسيرويعفوعن الكثيراقبل مني اليسير واعف عني الكبيرانك انت الغفورالرحيم .

اي خداوندي كه عمل اندك را ميپذيري وازگناه من ميگذري وازمن عمل نيك اندك رابپذيروگناه بسيارم راببخش هماناتوآمرزنده مهربان هستي .

جوان اين دعاراگفت پيامبرص فرمود ببين چه ميبيني ؟جوان گفت ميبينم آن شخص بدبووسياه چهره رفت ومردي زيباو خوش سيماوخوش لباس به بالين من آمده است .

پيامبرص فرموداين دعايامن يقبل اليسيرراتكراركن جوان آن راتكراركردآنگاه پيامبرص فرمودچه مي بيني ؟جوان گفت آن جوان خوش سيمارامينگرم كه ازمن پرستاري ميكنداين راگفت و ازدنيارفت .

/امالي شيخ طوسي ج اول ص 62

/ 45