حتميت -مرگ - مرگ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مرگ - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حتميت -مرگ

در شهري مردي درزي بود بر دروازه شهر دكان داشتي ، برگذر گورستان و كوزه در ميخي آويخته بود و هوسش آن بود كه هر جنازه اي كه از در شهر بيرون ميبردند ، وي سنگي در آن كوزه ميافكند و هر ماهي حساب آن سنگها را ميكرد كه چند كس مرده اند و آن كوزه را تهي ميكرد و باز سنگ در آن ميافكند تا روزي بر آمد كه مرد درزي نيز بمرد چ مردي بطلب درزي آمد و خبر مرگ او را نداشت ، در دكانش بسته ديد ، همسايه او را پرسيد كه اين درزي كجاست كه حاضر نيست ؟ همسايه گفت كه درزي نيز در كوزه افتاد / قابوس نامه

/ 45