موضوع:حفظ وحدت و مسئوليت خطير روحانيون - صحیفه امام جلد 19

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

صحیفه امام - جلد 19

مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سخنرانى

زمان:

صبح 9 تير 1364 / 11 شوال 1405

مکان:

تهران، جماران

موضوع:حفظ وحدت و مسئوليت خطير روحانيون

بسم اللّه الرحمن الرحيم

حضار:

جامعه مدرسين حوزه علميه قم تاثيرناپذيرى ملت ايران از تبليغات دشمن همه شما آقايان جزء اعلام و بزرگان هستيد، اما مسائلى که مى فرماييد، من بايد از شما رهنمود بگيرم و حساب اين نيست که من به شما رهنمود بدهم.

عقيده من بر اين است که ما بايد مشکلات کشور را روى هم حساب کنيم و همه مى دانيم که هيچ کشورى مثل ايران مبتلا به قدرتها نيست و شما اگر چند دولت را استثنا کنيد، بقيه يا مستقيم يا غيرمستقيم با ما مخالفاند، چون يک دولت اسلامى که با طرز تفکر خودشان موافق باشد، در ايران به وجود نيامده است و دستشان از ايران کوتاه شده است.

از اين جهت، با هر وسيله اى مشغول مى باشند تا صدمه اى به ايران بزنند.

و مخالفت آنها با اسلام است، منتها مستقيما نمى گويند ما با اسلام مخالفيم، مى گويند: با اينها که ارتجاعى هستند مخالفيم، با آخوندهايى که حکومت ايران را قبضه کرده اند، مخالفيم.

در عين حال مى بينيد آن همه تبليغاتى که عليه ما شده و مى شود و خواهد شد، در مردم تاثير چندانى نکرده است.

اگر تاثير کرده بود، آثارش پيدا مى شد، در حالى که روز قدس نمونه بود و مى بينيد که مردم اين گونه در صحنه حاضرند.

مسلم، آنها که منافعشان را از دست داده اند، آنها که دستشان از حکومت کوتاه شده و آنها که مى خواستند سلطنت را برگردانند و نشد، با ما مخالفاند، چه در داخل و چه در خارج.

اجتنابناپذير بودن بعضى خلافها در حکومت در شرايط فعلى، ما بايد وحدتمان را حفظ کنيم تا تمام کارها درست شود.

البته در يک کشورى که تازه مى خواهد احکام اسلام را پياده کند و داراى چهل ميليون جمعيت و با آن وسعت است، نمى شود يکدفعه کارها درست بشود و هيچ خلافى واقع نگردد، در زمان خود پيامبر و حضرت امير هم خلاف واقع مى شد.

بايد جهات مثبت را نگاه کرد، نه جهات منفى را.

و ما نبايد توقع داشته باشيم که صبح کنيم در حالى که همه چيز سرجاى خودش باشد.

در زمان حضرت صاحب - سلام اللّه عليه - هم که ايشان با تمام قدرت مى خواهند عدل را اجرا نمايند، با اين ترتيب نمى شود که هيچ کس حتى خلاف پنهانى هم نکند.

و بالاخره همانها هم که مخالف هستند حضرت صاحب را شهيد مى کنند.(1) و در روايات، قريب به اين معنا دارد که بعضى فقهاى عصر با ايشان مخالفت مى کنند.

پس اين طور نيست که خلاف فلان قاضى يا فلان فرماندار و اصولا بعضى جهات منفى، خطرى باشد.

در زمان حضرت امير هم قاضى اش و فرماندارش خلاف مى کرده است، اين اجتناب ناپذير است.

الان اسلام در دست ماست و روحانيون از همه بيشتر مسئوليت دارند، زيرا مردم دنبال آنها حرکت مى کنند.

در اين شرايط وقتى که شما مشکلات و فعاليتها را روى هم حساب کنيد، خواهيد ديد که در کنار اين مشکلات و فعاليتها کسى تقصير ندارد و نمى خواهد اسلام و احکام اسلام را از بين ببرد.

گرفتارى زياد است، گرفتارى جنگ، گرفتارى خرابيها، گرفتارى آوارگان از همه اطراف.

و بالاخره کارهايى که در اين مدت براى فقرا و مستضعفين انجام شده است قابل مقايسه با سابق نيست.

البته شکى نيست که خلاف هم هست، ولى اين طور نيست که با اين خلافها ما لطمه اساسى ببينيم، بلکه از اينکه ما اختلاف داشته باشيم لطمه مى بينيم.

لزوم تحمل آراى اجتهادى مجتهدان اگر بنا باشد دولت نتواند کارى انجام بدهد و مجلس نتواند کارى انجام بدهد، ما لطمه ديده و کارها زمين مى ماند.

اين طور نيست که يکى بهتر از اينها پيدا بشود که بهتر بتواند اداره کند.

هر کدام از اينها در جاى خودشان آن قدرى که زحمت کشيده اند، با اخلاص بوده است.

و آنها که مشغول کارند انسانهاى مخلصى هستند، البته ممکن است داخل آنها افراد بدى هم باشند.

مسئله ديگر اينکه ممکن است برداشتهاى اشخاص با ما مخالف باشد و ما باب اجتهاد را نمى توانيم ببنديم.

هميشه اجتهاد بوده ، هست و خواهد بود، و حال آنکه مسائلى که امروز پيش آمده است با مسائل سابق خيلى فرق مى کند.

و برداشتها از احکام اسلام مختلف است.

ما نبايد بر سر برداشتها دعوا بکنيم.

و حاصل اينکه شما جامعه مدرسين محترم، بايد دنبال اين باشيد که اگر کسى نزد شما آمد و کارشکنى کرد، تحت تاثير واقع نشويد، و ملاحظه کنيد که مشکلات چيست.

و اگر بخواهيم به حرف يک دسته که مثلا در مجلس هستند بگوييم اين دولت نه ، اين رئيس مجلس يا اين نخستوزير يا اين رئيس جمهور نه ، چه خواهد شد و اصولا ما افرادى را داريم که از عالم غيب بيايند و کارها را آن طورى که مطابق ميل ماست، صددرصد انجام بدهند ! اين در تمام دنيا پيدا نمى شود.

و وضع ما جورى است که اگر بخواهيم آن را به هم زنيم صدمه مى خوريم، يعنى جمهورى اسلامى صدمه مى خورد.

من عقيده ام بر اين است که هيچ کدام از افرادى که آنها را مى شناسم نمى خواهند کار خلافى انجام بدهند، منتها گاهى تشخيص ناقص است.

و شما آقايان پشتيبانى و هدايت کنيد، چرا که پشتيبانى شما مؤثر است.

و مابايد موارد مثبت را رو به اثبات بيشتر و موارد منفى را کم کنيم.

اگر خداى نخواسته ، بين جامعه مدرسين با دولت يا جامعه با مجلس يا مجلس با دولت اختلاف پيدا بشود، شکست مى خوريم.

اما اگر همه با هم باشيم، همان طور که تا به حال بوده ايم، و شما در تبليغات و وعاظ در منابر و علما در مساجد مردم را دعوت به وحدت کنند، اين جمهورى باقى مى ماند و امور بتدريج درست مى شود.

ما هم ميل داريم که احکام اسلام صددرصد اجرا شود، ولى اين طور نيست که کسى قدرت داشته باشد و نکند.

بايد قدرت دولت و حجم کار آنها را ببينيم چقدر است، و بسنجيم که اگر من جاى او باشم چه مى توانم بکنم، اگر نخست وزير را برداريم، جنابعالى را نخست وزير بکنيم چقدر مى توانيد کار بکنيد حساب کار را با حساب قدرت بايد بسنجيد و مسائل را بايد دوستانه حل نمود.

اين نظرى است که من از اول داشته و دارم و بعد از اين هم خواهم داشت.

خيرخواه باشيم نه انتقامجو بنابراين، اميدوارم همان طور که شما آقايان با انقلاب بوده ايد، انقلاب را برپاکرده ايد، همين طور به پيش برويد و نصيحت کنيد.

مسئله نصيحت يک مسئله است، انتقامگيرى مسئله ديگر.

براى مردم و دولت و مسئولين و مجلس بايد ناصح بود، نه مقابله کرد.

زيرا اگر شما با من و من با شما مقابله کنيم، غير از اينکه ديگران سوءاستفاده کنند چيزى به دست نمى آيد.

شما ببينيد خارجيها يک کلمه را مى گيرند و چيزى از توى آن بيرون مى آورند که بر ما غلبه کنند، مثلا مى گويند: ايرانىها ادعا مى کنند ما با گروگانگيرى مخالفيم، اما چون اينها ضد امريکا هستند اين حرف معنا ندارد.

و ديديد که امريکا در همين قضيه گروگانگيرى که گرفتار شده است چقدر به اين طرف و آن طرف متوسل شده است.

از اول هياهو به راه انداختند که ما دخالت نظامى مى کنيم، بعدا رئيس جمهور امريکا به التماس و گدايى و دريوزگى افتاده است و به اين طرف و آن طرف مى زند که مسئله را حل کند ولى نتوانست.

و عده اى از آن طرف ايستاده و مى گويند: بايد به شرايط ما عمل شود و ما بايد خيلى مواظب باشيم، غير از اينکه ما را از داخل بپوسانند کار ديگرى نمى توانند بکنند.

مطلب ديگرى که کرارا عرض کرده ام، مسئله تدريس و فقه است که هر چه مى توانيد آن را تقويت کنيد.

اسلام با فقه و احکام فقه باقى مانده است، بايد عده اى کارها را انجام داده و عده اى هم مشغول بحث و درس بشوند.

خداوند همه شما را حفظ و سلامت فرمايد.

/ 251