كاروان حج
آيد به گوش، زمزمه كاروان
حـجبرخيز تا دهيم به لبيكها
جواببرخيز تا به كعبه مقصود رو
كنيمآنجا ميان زمزمه دل
شكستگانهر سال عاشقان حريم خدا به
شوقآنسان كه اينسفر،سفرِفيضورحمت است هرچند برشمرده شود از فروع
دينبر هاجر و خليل و به فرزند او
سلامحج با تمام برتريش پيكري
بوداز بهر زادگاه علي ساخت
كردگاربرگو طواف قبله هفتم رضا
كنديادش بخير ياد امام
فقيدمانيادش بخير ياد امام
فقيدمانبرخيز و باش همقدم رهروان حـج بر دعوت خليل خدا قهرمان حـج آنجا كه خود خداي بود ميزبان حـج در چهرههاي سوخته بنگر نشان حـج دارند انتظار كه آيد زمان حـج بايد كه حال توبه بود ارمغان حـج ليكن بود اساس شريعت بيان حـج كه اتمام يافت زين سه نفر داستان حـج مهر علي و آل علي هست جان حـج آن كعبهاي كه هست مطاف و مكان حـج هر دل شكستهاي كه ندارد توان حـج كه افزود با درايت خود بر توان حـج كه افزود با درايت خود بر توان حـج