عبادات در اسلام - گلبانگ سربلندی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

گلبانگ سربلندی - نسخه متنی

سید علیرضا صدرحسینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نتيجه قصاص را باز گرداندن زندگي و امنيت به مردم دانسته است. بقره 179 با اين وجود قرآن قصاص را به عنوان راه بهتر به خانواده هاي مقتولين توصيه نكرده و بعكس امكان عفو قاتل را رحمتي از سوي خداوند دانسته است. بقره178 با اين وصف نمي توان حكم قصاص را حكمي نا معقول به حساب آورد.

عبادات در اسلام

73. نماز، روزه، وحج سه حكم عبادي اند كه نويسنده وجود آنها را در برخي آئين هاي گذشته مانند آئين مانوي ويا در جاهليت عربي متذكر شده است و مشابهت ميان آنها را نشان اقتباس اسلام از آنها دانسته است.ص351 تا 353

سابقه اين عبادات در اديان گذشته در آيات قرآن نيز تصريح شده است. هرچند شيوه هاي آنها هميشه يكسان نبوده است. مناسك حج يادگار شريعت ابراهيم پيامبر است كه با برخي تغييرات و تحريفات، در دوره جاهليت قبل از اسلام مرسوم بوده است. روزه نيز با اشكال متفاوتي، در ديگر آئين هاي الهي تشريع شده است. نماز به معناي توجه روزانه انسان به خداوند نيز از زماني كه انسان به نيرويي برتر ايمان پيدا كرده است به صورت جوششي از درون او وجود داشته است و دين الهي تنها اشكال آن را تكامل بخشيده اند. بنابراين وجود مشابهت ميان اين عبادات نمي تواند دليل اقتباس آنها از يكديگر تلقي شود.

74. بسياري از محققان قانون روزه داري ماه رمضان را نشاني از اين مي دانند كه شارع اسلام از وضع جغرافيايي مناطقي از جهان كه گاه طول روز به بيشتر از بيست ساعت مي رسد و در مناطقي نيز كه حتي خورشيد غروب نمي كند بي خبر بوده است. ص 352

اين نتيجه گيري همان اندازه غير منطقي است كه انتظار تعيين تكاليف ديني براي تمام ساكنان مناطق مختلف كره زمين و اقوام گوناگون توسط شخص پيامبراسلام. ازدين اسلام به عنوان ديني براي همه تاريخ نمي بايد انتظار داشت كه پيامبرش تكليف همه ساكنان زمين را در قالب قوانين ريز و جزئي روشن ساخته باشد. آنچه اسلام را جاودان ساخته است آن است كه با ارائه دادن خطوط كلي تشريع، راه قانون گذاري را در همه عصرها باز گذارده است. فقيهان مسلمان با استفاده از همين خطوط كلي است كه احكام نماز و روزه ساكنان قطب و هر سؤال تازه را كه هر روز پيش مي آيد بدست مي آورند.

حكم اسلام در باره غنايم جنگي

75. احكام اسلام درباره غنايم جنگي از جمله مواردي است كه مورد نقد نويسنده قرار گرفته است. ص353

نويسنده دستور اسلام درباره تقسيم غنايم جنگي ميان رزمندگان مسلمان را مورد نقد وايراد قرار داده است، بدون آنكه معلوم كرده باشد كه اگر غنيمت هايي كه در ميدان جنگ پس از كشته شدن يا فراريا تسليم دشمن باقي مي ماند، نبايد در اختيار جنگاوران مسلمان قرار گيرد وبراي نحوه تقسيم آن قانوني تعيين شود پس با آنها چه بايد كرد؟ آيا بايد آنها را در ميدان جنك رها كرد يا از فراريان دشمن خواست برگردند و زره و سلاح جامانده خويش را با خود ببرند؟!

در صورت شكست دشمن در ميدان جنگ سرزمينهايي ك به تصرف مسلمانان در ميآيد در صورت مسلمان شدن ساكنانش به آنان باز مي گردد و آنان و خانواده هايشان در امنيت كامل قرار مي گيرند. در صورتي كه آنان پس از شكست هم چنان بر كفر خود باقي بمانند به اسارت مسلمانان در مي آيند، مگر آنكه كساني داشته باشند كه بتوانند با پرداخت مقدار معيني آنان را برهانند. از سوي ديگر، اجازه عفو و آزاد نمودن اسيران جنگي در قرآن بدون دريافت هيچ مبلغي، نمونه روشني از برخورد بزرگوارانه و همراه با گذشت اسلام با دشمنان ستيزه جوي خود است.

سنت قرباني

76. نويسنده قرباني گوسفند را سنتي خونين ناميده است. ص354-355

به نظر نويسنده اگر گوسفندان را به صورتي بكشيم كه خونشان بر زمين نريزد كاري انساني تر انجام داده ايم! قرآن تصريح كرده است كه نه خون برزمين ريخته قرباني ونه گوشت آن، هيچ نفعي براي خداوند ندارد و هيچ احساس خوشايندي در خدا وند بر نمي انگيزد. تنها مقصد خداوند آن است كه انسان مؤمن با قرباني كردن گوسفند ويا هر حيوان حلال گوشت ديگر و رساندن گوشت آن به محرومان و گرسنگان آنان را ياري كنند وانسانيت خويش را نشان دهند و عبوديت خود در برابر خداوند را ابراز دارند. حج37

خوردن مردار و گوشت خوك

77. در آيه 173 سوره بقره خوردن مردار و خون و گوشت خوك ممنوع شمرده شده است. ص357

78. پليدي مردار و خون قابل درك است. خوك هم حيواني آلوده است كه قرآن خوردن گوشت آنرا ناپسند دانسته است. محدوديت هاي اسلام درباره ساير خوردني ها و نوشيدني ها تا حد زيادي براي انسان قابل فهم است. جلوگيري شديد اسلام از نوشيدن مشروبات الكلي و سكر آور از ارزنده ترين دستورات بهداشتي براي جسم و روح تلقي مي شود. با اين وجود، ممكن است مسلمانان نتوانند با دانش روز خود، از علل تمام ممنوعيت ها آگاه شوند، در اين صورت باز هم كاملاً منطقي و عقلاني است كه مؤمنان هدايت وحي را پذيرا شوند وبا وجود احتمال زيانهاي روحي و جسمي مأكولات ممنوع، ازخوردن آنها اجتناب ورزند و با اين عمل بندگي اطاعت خود را نيز نسبت به خداوند نشان دهند. تأكيد قرآن بر اينكه نبايد از گوشتي كه در هنگام ذبح نامي جز نام خدا برده شده مصرف كرد ارتباط روح و جسم و پيوند دائمي سلامت روح را با ياد خداوند روشن مي سازد.

79. در قرآن به غير از منع ربا و دريافت خمس و زكات و جزيه دستور روشني در آيه 282 بقره داده نشده است. ص360

آيه 282 بقره به نوشتن معاملات و گرفتن شاهد بر آنها تصريح نموده است. اين تأكيد، نشانگر اهتمام اسلام به از ميان بردن زمينه هاي ايجاد اختلاف و در گيري ميان آدميان است. در قرآن آيات ديگري جز آنچه نويسنده اشاره كرده درباره روابط اقتصادي وجود دارد، از جمله مي توان به آيه 275 سوره بقره و88 بقره و 29 نساء اشاره كرد.

حكم تقيه در مذهب شيعه

80. حكم تقيه كه در مذهب شيعه بر آن تأكيد شده است نيز مورد اعتراض نويسنده واقع شده است. ص360

با توجه به فشارهاي زيادي كه در صدها سال حكومت بني اميه و بني عباس متوجه شيعيان و فرزندان علي عبوده، تا آنجا كه ورود چنين اتهامي به يك فرد به كشته شدن وي و نابودي خانواده اش منجر مي شده، توصيه به رعايت تقيه و مخفي نگاه داشتن عقايد و يا انتساب به خانواده پيامبر از سوي امامان شيعه كاملاً منطقي و قابل درك است و نبايد آن را دستوري نامعقول به حساب آورد.

قانون متعه

81. قانون متعه يا صيغه نيز مورد توجه نويسنده قرار گرفته و به نقل از منتقدين، آنرا فحشاي مشروع يا فحشاي اسلامي ناميده است.ص361

اين قانون هم اكنون مورد قبول مسلمانان اهل سنت نيست و تشريع آن را محدود به دوره خاصي از زمان پيامبراسلام مي دانند. در صورتي كه اين قانون را با فساد و فحشاي جنسي همانند بدانيم، تشريع كوتاه مدت آن در زمان پيامبر اسلام كه از سوي محدثان وفقهاي اهل سنت امري يقيني و پذيرفته است نيز غير قابل دفاع است.

اولا بايد گفت اگر زن ومرد بتوانند بر اساس ضوابطي معين با يكديگر ازدواج دائم كنند، ولي پس از مدتي با طلاق از يكديگر جدا شوند چرا نتوانند از آغاز ازدواجشان را طبق دلخواهشان براي مدت زمان محدودي برنامه ريزي كنند؟ اگر مردي براي مدت زمان محدودي مثلا ده سال مي خواهد در كشوري زندگي كند چرا نتواند در اين مدت با زني ازدواج كند و نيازهاي عاطفي و جنسي خود را به صورت سالم و قانوني برطرف سازد؟ آيا چنين كاري را مي توانيم فساد و بي بند و باري نام بگذاريم؟ و آيا با ممانعت از چنين ازدواجي براي كسي كه نمي خواهد در اين دوره موقت تن به ازداج دائم بدهد راه فساد و يا تحمل فشارهاي رواني را بر اي چنين كساني باز نگذاشته ايم.

واقعيت اين است كه در صورت درست فهمي اين قانون، بايد آن را از واقع بينانه ترين دستورات قرآن در روابط جنسي و از بهترين روشهاي كم كردن فحشا و فساد جنسي در جامعه به حساب آوريم؛ زيرا بر اساس اين قانون هر گونه روابط جنسي ميان زن و مرد در جامعه اسلامي بر اساس ضوابط معين و مشخص ساماندهي مي شود واز هرج ومرج در روابط جنسي كه به بروز آفت هاي زيادي در جامعه منجر مي شود جلوگيري مي نمايد.

قانون متعه با نظام مند كردن تمامي روابط جنسي، از ارتباط همزمان يك زن با مردان متعدد جلوگيري كند و از طرف ديگر با مشخص كردن وضعيت فرزندي كه متولد مي شود، مانع به وجود آمدن فرزندان سر راهي وپرورشگاهي مي شود و در عين حال به سركوب نيازهاي جنسي كساني كه نمي توانند ازدواج دائم كنند پايان مي دهد.

البته بايد خاطر نشان كرد كه هر قانون اجتماعي كه در ابعاد وسيع جامعه اجرا مي شود، مي تواند مورد سوء استفاده عده اي قرارگيرد ودر جهت مخالف اهداف قانون گذار به كار گرفته شود. در اينجا متوليان امور جامعه اسلامي و در رأس آنان ولي فقيه بايد با جعل قوانيني مانع سوء استفاده از قانون شوند و با تدبيرهاي مؤثر، قانون را به سوي اهداف اصلي اش سوق دهند.

احترام به سادات

82. توجهي كه در جهان تشيع به فرزندان مع الواسطه پيامبر اكرم ص شده است مورد انتقاد نويسنده قرار گرفته واز آن به عنوان افسانه « سيد اولاد پيغمبر » ياد كرده است كه به گفته وي از زمان صفويه بر آن تأكيد شده است. وي معتقد است كه «سادات»از جانب راويان احاديث فقه ، به عنوان برگزيدگان خاص خداوند در روي زمين شناخته شده اند. حديثي را با اين مضمون نقل مي كند كه يك سيد حسني يا حسيني يا موسوي نه تنها بدون سؤال حق رفتن به بهشت را دارد بلكه هر دوست و آشناي ديگر خود را نيز در هر درجه از صلاحيت اخلاق مي تواند از طريق شفاعتي كه پيشاپيش پذيرفته شده است با خود همراه ببرد.ص364

مستند نويسنده در اين مورد كه سادات، برگزيدگان خاص خداوند در روي زمين هستند كاملاً مجهول است، وي در اين جا هم به ارائه مطلبي مجعول اقدام كرده است. حديثي هم كه وي مطرح نموده ساختگي و بي اساس است.

تاكنون هيچ عالم شيعي چنين ادعايي را مطرح نساخته است و وجود چنين حديثي را مورد تأييد قرار نداده است. تمامي اصول مذهب تشيع مفاد آن را نفي مي كنند. از نظر همه عالمان شيعي همانگونه كه غير سيد نسبت به اعمالش مورد سؤال قرار مي گيرد، فرد سيد هم بايد پاسخگوي اعمال خود باشد و هر دوي آنها هم مي توانند مورد عفو و مغفرت الهي يا شفاعت اولياء قرار گيرند. بعكس،از آنجا كه احتمال داشته است اخلاف پيامبر به علت انتساب خود به آن خاندان براي خود امتيازي قائل باشند، در روايات متعددي بر اينكه هيچكس نبايد جز به عمل خود متكي شود وچنين انتساب هايي نمي تواند درقيامت به كارآيد تأكيد شده است.

نويسنده در پايان به موضوع سهم سادات اشاره كرده و گويا آن را تبعيضي تلقي كرده كه بهره مندي بيشتر سادات از غير سادات منتهي مي شود. ولي چنين برداشتي نادرست است، زيرا در شريعت اسلامي تمامي فقرا و مستمندان جامعه اسلامي بايد تحت پوشش يك نظام تأمين اجتماعي به نام خمس وزكات قرار بگيرند وهمه آنها در حد يك زندگي معمول و متناسب به شؤونات اجتماعي خود، تأمين شوند. تنها تفاوت اين دو گروه در اين است كه چون استفاده از زكات براي «هاشمي»مستمند ممنوع است،او از نصف ماليات خمس استفاده مي كند.

درپايان بايد به اين نكته توجه داد كه احترام خاندان پيامبر در جامعه اسلامي و به ويژه در جامعه شيعي بيش از آنكه مستند به سنت اسلامي باشد، به علاقه و ارادت قلبي مسلمانان وابسته است؛ چنين علاقه وافر قلبي چيزي نيست كه در نتيجه روايات و احاديث ساختگي در دل مردم جاي گرفته باشد. ريشه اين علاقه را بايد در عشق و محبت بي شائبه آنان به پيامبرواهل بيت گرامي اش جستجو كرد كه موجب شده است به فرزندان آنها هم با فاصله دهها نسل ارادت بورزند و آنان را به عنوان فرزندان پيامبر گرامي بدارند.

علل پيدايش دين

83. احتمالاً مهمترين عاملي كه مذاهب را بوجود آورده، ترس از ناشناخته است. ترس بشر ابتدايي از نيروهاي مقتدر طبيعت، ترس بشر پيشرفته تر از خدايان و ترس بشر باز هم پيشرفته تر از خداي واحد. مسيحيت واسلام نيز شكل گيري خود را تا حد بسياري مديون هراس مردم متمدن عصر از دوزخ بعد از مرگ و آتش سوزان و... بوده اند. ص368 انديشه وجود قدرتهايي ناپيدا ولي نيرومند كه بر روند زندگي روزمره بشري نظارت و حكومت مي كنند در طول زمان مايه پيدايش مذاهب مختلف اساطيري و بعد توحيدي شده اند.

بدون ترديد يكي از اولين پديده هاي زندگي بشر كه از آغاز تولد انسان هوشمند بر روي كره زمين تاكنون همراه او بوده است، اعتقاد به نيرو يا نيروهاي ماوراء الطبيعي قدرتمندي بوده است كه حوادث طبيعت با اراده وخواست آنها به وقوع مي پيوسته وانسان از همان آغاز به گونه اي اظهار خشوع و تواضع در برابر آن نيرو يا نيروها پرداخته است. دراينجا دو پرسش اساسي براي محققان تاريخ انسان مطرح شده است:

پرسش نخست: اينكه چه انگيزه اي بشر را از نخستين روزها به چنين اعتقادي متقاعد كرده واورا به خضوع وبندگي در برابر نيروي غيبي واداشته است.

پرسش دوم : اين است كه آيا انسان، نخست به خداي واحد و يكتا باور داشته و دين طبيعي او يكتا پرستي بوده است و پرستش خدايان متعدد، گونه اي انحراف از وضع طبيعي اوليه بوده است يا به عكس پرستش خداي يكتا در مراحل متأخر و در سير تكاملي انسان مطرح شده است؟

در پاسخ به سؤال اول، نظريات مختلفي مطرح شده است: نظريه ترس، نظريه جامعه شناسانه خدا- پدري دور كيهم، نظريه روانشناسانه فرويد از اين جمله اند. تمامي اين نظريات بر اين پيش فرض مبتني هستند كه انسان در درون خود با يك پرسش عقلاني درباره مبدء آفرينش هستي روبه رو نبوده است و هيچگاه در صدد يافتن پاسخي معقول براي اين سؤال مهم كه اين جهان پرعظمت از آسمان بيكران و زمين و ساير موجودات چگونه پيدا شده اند برنيامده است!و هميشه عوامل بيروني مانند ترس ناشي از حوادث و بلاياي طبيعي و يا نگاه به زندگي خانوادگي او را مجبور كرده به اعتقاد به مبدئي براي هستي روي آورد.

بنابراين، اعتقاد به وجود نيروي ماوراي طبيعي به عنوان پاسخ طبيعي و دروني انسان به اين پرسش تلقي نمي شود و احساس بندگي و خضوع در برابر معبودي برتر به عنوان يك احساس و نياز دروني كه درعمق شخصيت و وجود او جاي دارد و از روز نخست همراهش بوده است باور نمي شود.

اينكه چرا اين گروه از دانشمندان اين مسئله مهم را ناديده گرفته و وجود چنين پرسشي را درفكر و انديشه انسان به عنوان مبداء اعتقاد به خدا ناديده گرفته اند و احساس ديرپاي بندگي در برابر خدا را نيازي فطري و دروني انسان تلقي نكرده و آن را با همه روشني اش انكار كرده اند، سؤالي است كه براي آن جوابي روشن نداريم.

شايد تفكر علم تجربي حاكم بر ذهن اين دانشمندان تجربه گراي دوره روشنفكري را بتوان از عوامل آن دانست، گونه اي تفكر تجربي كه چون وجود مبدء متعالي را با قوانين علوم تجربي قابل كشف نمي داند، انكار مي كند. اين دانشمندان با يك فرافكني تمامي انسانها را به خود قياس كرده و اعتقاد خود را به انسانهاي طول تاريخ تعميم داده اند. آنان با اين پيش فرض كه بر اساس تفكر علمي، پرسش از وجود جهان هستي را نمي توان با اعتقاد به وجود آفريدگاري غير مادي و يكتا پاسخ گفت، براي كشف علت اعتقاد انسان به مبدء هستي به سراغ عوامل بيروني ثانوي و غير اصيلي هم چون ترس رفته اند و به جاي آنكه اين اعتقاد فراگير عمومي در ميان انسانها را بر پايه صحيح و قابل قبولي استوار كنند، آنرا نتيجه فشارهاي رواني و اجتماعي قلمداد كرده اند. در قضاوت آنها، آدميان در طول تاريخ موجوداتي چندان سبك مغز انگاشته مي شوند كه حتي پيشرفت هاي علمي قرن بيستم هم نتوانسته اين پندارهاي پوچ را از ذهن آنان دور كند و آنان را از اعتقاد به خدا باز دارد!

برطبق نظر نويسنده و بر خلاف نظر«هيوم» در كتاب دين طبيعي كه اعتقاد به خداي يكتا را نتيجه مرحله اي تكاملي در سير انديشه بشر مي داند، انسانهاي متأخر و متمدن تر به جاي آنكه در مورد اعتقاد به خدا گامي به پيش بگذارند و تصويري معقول تر از هستي ارائه دهند با ابداع « خداي واحد» و با اظهار بندگي و اطاعت مطلق در برابر او خود را در انحطاطي بزرگتر گرفتار كرده اند و بر بدبختي خود افزوده اند!

بايد پذيرفت كه انسان در زندگي مادي خود به تصوير شبه مادي از نيروهاي برتر جهان گرايش دارد و تمايل داشته كه سروكار خود را در زندگي با خداياني انسان گونه بداند تا زندگي روزمره اش را از طريق آنها حل و فصل كند و اين به معني اعتقاد به وجود خدايان كوچكتري است كه زير نظر خداي بزرگتر كار مي كنند. تلاش پيامبران الهي هم هميشه اين بوده تا انسان را ازاين انحراف كه نتيجه سرگرمي مادي روزمره انسان است مصونيت بخشند. مي توان حدس زد با گسترده شدن زندگي اقتصادي واجتماعي، تمايل به ابداع خداياني كه هر كدام در اين گستردگي و تقسيم كار جديد، حوزه اي مستقل را در اختيار داشته باشند، در انسان افزايش يافته است. و از سوي ديگر، افزوني تدريجي نسل بشر و

/ 18