سلوک سیاسی نظام الملک نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سلوک سیاسی نظام الملک - نسخه متنی

ابوالفضل هدایتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




و مروت و همت او, تا آن جا بوده است كه مطبخ او را چهارصد شتر مي كشيدند! حيف و ميل اموال ملت ستمديده, چگونه توجيه مي شود? مروت و همت, نزد خواجگان! چه مفهومي يافته است. جالب است كه نظام الملك, هرگز يعقوب ليث را نمي ستايد, بلكه او را گناهكار مي شمارد, چرا كه بر امير المؤمنين خليفه عباسي خروج كرده است! چون يعقوب, نان و پياز مي خورد!

1. رك: آثار فارابي, ابن سينا, عامري, ابن رشد, ابن مسكويه رازي, خواجه نصير طوسي و محمدمهدي نراقي و…

2. نهج البلاغه, ترجمه دكتر شهيدي, خطبه سي و چهارم.

3. همان, خطبه سوم.

4. نظام الملك در پيش گفتار سير الملوك آورده! بنده آن چه در اين معنا دانسته بود و ديده و به روزگار تجربت افتاده و از استادان آموخته بود, در اين خدمت شرح داد.

5. تعبير از مرحوم دكتر غلامحسين يوسفي. رك: ديداري با اهل قلم.

6. سير الملوك, فصل چهل و يكم.

7. همان, فصل اول.

8. همان, فصل هفتم.

9. همان, فصل پنجم.

10. همان, فصل سيزدهم.

11. همان, فصل هيجدهم.

12. همان, فصل چهل و هفتم.

13. همان, فصل چهل و دوم.

14. همان, فصل چهل و ششم.

15. همان, فصل بيست و هفتم.

16. مجتبي مينوي, تاريخ و فرهنگ, خوارزمي, 1352, ص173.

17. رك: پيش گفتار سير الملوك.

18. سير الملوك, فصل چهل و يكم.

19. مجتبي مينوي, همان, ص460.

20. ابن اثير, الكامل, ج10, ص209, سنه 456.

21. مجتبي مينوي, تاريخ و فرهنگ, ص201ـ200, نقل از مجالس المؤمنين, قاضي نورالله شوشتري.

22. رك: دكتر عبدالحسين زرين كوب, جستجو در تصوف ايران, ص73 چنين مي خوانيم! (اين پير هرات كه تقريبا دو سالي جوان تر از ناصر خسرو بود و اندكي قبل از او, وفات يافت, شور و تعصبي كه در مذهب حنبلي نشان مي داد, از شور و تعصبي كه ناصر خسرو در آيين خويش داشت, كمتر نبود.) در دنبال داستاني در باب تعصب ورزي خواجه عبدالله انصاري; پير پر سوز و گداز خراسان, مي آيد, كه شنيدني است. كار, به تبعيد پير و در نهايت ميانجي گري خواجه نظام الملك كشيده مي شود.

23. در رمضان 485هـ. ق, در صحنه (كرمانشاه).

24. ايران باستان, ج2, ص526 ـ 525.

25. رضا شعباني, مباني تاريخ اجتماعي ايران, ص142.

26. عبدالحسين زرين كوب, كارنامه اسلام, اميركبير, ص134.

27. رك: واپسين فصول سير الملوك. دشمني و كينه توزي نظام الملك درباره شيعيان علوي, بيش از ديگر مخالفان مذهبي و سياسي بوده است. البته ارادت قلبي وي به خلفاي عباسي, و اولي الامر تلقي كردن آنان, و نيز اشعري بودن وي, و هم چنين فضاي تيره و تعصب آلود زمانه, و به خصوص جنبش گاه و بي گاهِ شيعه و سازش ناپذيري ايشان با دستگاه ظلمه و غاصب, بي تأثير نيست.

28. در محرم.

29. فريب دادن دواتگر حسن صباح و گرفتن دفتر دخل و خرج مملكت (كه حسن صباح تعهّد كرده بود, ظرف چهل روز تقديم سلطان الپ ارسلان سلجوقي نمايد, در حالي كه نظام الملك معتقد بود, اين كار, دو سال وقت مي برد!) و افكندن اوراق آن بر زمين, سبب شد تا حسن صباح نتواند, به پرسش هاي شاه, پاسخ دهد (در آن روزگار, صفحات را شماره گذاري نمي كردند) و هي مي گفت: هان! هان! نظام الملك هم طعنه مي زد: كاري را كه قرار چهل روز داشته باشد, اين است جواب آن! ناچار, حسن صباح شرمسار, از دربار سلجوقيان, براي هميشه رفت.

30. سير الملوك, فصل چهل و يكم.

31. همان, فصل چهلم.

32. همان, فصل دهم.

33. همان, فصل سوم.

34. همان, فصل اول.

35. همان, فصل چهلم.

36. همان, فصل دوم.

37. همان, فصل دهم.

38. همان, فصل اول.

39. همان, فصل ششم.

40. همان, فصل چهل و دوم.

41. عبدالحسين زرين كوب, كارنامه اسلام, 1355, امير كبير, ص8 ـ 137.

42. سير الملوك, فصل چهلم.

43. همان, فصل بيست و يكم.

44. همان.

45. همان, فصل هشتم.

46. همان.

47. همان, فصل بيست و يكم.

48. همان, فصل چهلم.

49. همان, فصل چهل و يكم.

50. خواجه نظام الملك, بارها ايمان به رستاخيز را ذكر مي كند, گويي كه باور دروني به معاد, جهت كنترل و مصونيت در برابر وسوسه هاي نفساني و شيطاني, كفايت مي نمايد, هر چند كه آن شخص از قدرت و اختيارات استثنايي برخوردار باشد.

51. سير الملوك, فصل سوم.

52. همان, فصل ششم.

53. همان, فصل پنجاهم.

54. همان, فصل سيزدهم.

55. همان, فصل سي و پنجم. نظام الملك, حاكم را به سفره هاي رنگين انداختن تشويق مي كند سلطان طغرل رحمة الله, اندر خوان نهادن نيكو و خوردني هاي الوان تكلف تمام فرمودي, چنان كه اگر پگاه بر نشستي و به تماشا و يا به شكاري رفتي, بيست استروار, بار خوردني با او برفتي تا به صحرا, چيزي خوردي! پس چون به صحرا, خوردني خوردندي, چندان بودي كه همه اميران و تركان عجب بماندندي! يا در احوال عمروليث صفاري مي نويسد: اين عمرو, بس بزرگ همت و بزرگ عطا و بيدار و با سياست بوده است.

56. سيرالملوك, فصل چهلم.

57. همان, فصل سي و ششم.

58. همان, فصل سي و يكم.

59. همان, فصل يازدهم.

60. همان, فصل دهم.

61. همان, فصل هفتم.

/ 15