براى روشن شدن مفهوم و تعريف جنگ روانى ، اشاره اى مختصر به تعريف و معناى جنگ ضرورت دارد.فـرهـنـگ عـلوم اجـتـمـاعى ، جنگ را آزمودن نيرو با استفاده از اسلحه ، بين ملت ها (جنگ با نيروهاى خارجى ) يا گروه هاى رقيب در داخل كشور (جنگ داخلى ) تعريف نموده است .(4) فرهنگ علوم سياسى (5)، جنگ را (مبارزه مسلحانه بين كشورها يا مردم يك كشور براى رسيدن به اهداف سياسى و اقتصادى ) تعريف مى نمايد.آقـاى (گـاستون بوتول ) جامعه شناس معاصر فرانسوى ، جنگ را مبارزه اى مسلحانه و خونين بين گروه هاى سازمان يافته مى داند.بـا ايـن تعاريف اختصارى ، برداشت اوّليه از جنگ ، نبرد مسلحانه است ، اما با بررسى نظرات بـرخى از صاحب نظران مسائل نظامى مشخص مى شود كه از جنگ ، معنايى وسيع تر از برخورد مـسـلحـانه نيز اراده شده است .مثل سن تزو (Sentzu)، يكى از نظريه پردازان چينى قرن چهارم قـبـل از مـيـلاد مـسـيـح ، كـه اصول جنگ را عبارت از تحميل اراده خود به دشمن ، وادار كردن او به پـراكـنـده شـدن و كـسب دائم اطلاعات از دشمن قلمداد كرده و در واقع جنگ را بر خورد دو اراده مى دانـد(6)؛ يـا مـائوتـسـه تـونـگ كـه پـايـه هـر نـوع جـنـگ را اغفال فرض مى نمايد و برترى روانى توده ها و بسيج تمامى توان آنان را مساءله اصلى جنگ مى داند.(7) دربـاره اِعمال جنگ روانى ، ميان كارشناسان سياسى و علوم ارتباطات و جامعه شناسى ، توافق تام و تمامى وجود ندارد. در اين جا به چهار نگرش كلى در اين رابطه اشاره مى شود:1. جـنـگ روانى عبارت است از مجموعه اقدامات يك كشور به منظور اثرگذارى و نفوذ در عقايد و رفـتـار دولت هـا و مـردم خـارجـى در جـهـت مـطـلوب كـه بـا ابزارهايى غير از ابزارهاى نظامى ، سياسى ، اقتصادى انجام مى شود. در اين ميان ، (تبليغات ) ركن اساسى جنگ روانى است .2. جـنگ روانى طيف وسيعى از فعاليت ها، نظير ترور و خشونت سمبليك را (كه به منظور ارعاب و يـا تـرغـيـب مـخـالفـان بـه تطبيق رفتار خود طراحى مى شوند) دربر مى گيرد. اين ديدگاه فـعـاليـت هـاى پـنـهـانـى نـظـيـر جـاسـوسـى ، بـرانـدازى ، آدم كـشـى و ديـگـر اَشكال تروريزم و سانسور را در قلمرو جنگ روانى قرار مى دهد.جـنـگ روانـى شـامـل شـكـل دادن بـه نـگـرش هـاى عمومى ملت نيز مى شود و آن را طيف وسيعى از فعاليت