ب: خبر دادن از امور غير قطعى - دروغ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دروغ - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ب: خبر دادن از امور غير قطعى

يكى از مهمترين مسائل اين گفتار، به خبر دادن از امور مشكوك مربوط مى‏شود. هرگاه انسان از چيزى كه به آن آگاهى ندارد، خبر دهد، از ديد شرع و عقل مرتكب رفتارى نادرست شده است؛ زيرا چنانچه خبر او با واقعيت وطابقت كند مشكلى پديد نمى‏آيد؛(21) اما اگر با واقعيت مطابقت نكند، مرتكب عملى حرام بداند، به حكم «لزوم دفع ضرر محتمل»(22)، آن را جايز نمى‏شمارد؛ به طور مثال اگر دو كاسه وجود داشته باشد كه در يكى سمى مهلك، و در ديگرى آب گوارا باشد، اما انسان نداند كدام زهر و كدام آب گوارا است، به حكم عقل خويش، از هر دو پرهيز مى‏كند.

از بعد شرعى، روايات بسيارى وجود دارد كه به برخى از آنها اشاره مى‏شود.

حضرت موسى بن جعفر عليه السلام مى‏فرمايد:

ليس لك ان تتكلم بما شئت لان الله يقول «و لا تقف ما ليس لك به علم».(23)

حق ندارى هر چه را بخواهى، بگويى؛ زيرا خداوند با عزت و شكوه مى‏فرمايد «از آنچه آگاهى ندارى، پيروى نكن».

هشام‏بن سالم مى‏گويد: به امام صادق عليه السلام عرض كردم: حق خداوند بر بندگانش چيست؟

امام عليه السلام فرمود:

ان يقولوا ما يعلمون و يكفوا عما لا يعلمون فاذا فعلوا ذلك فقد ادوا الى الله حقه.(24)

آن چه را كه مى‏دانند بگويند و (زبان را) از آن چه نمى‏دانند، نگاه دارند؛ پس اگر اين كار را كردند، حق خدا را به جاى آورده‏اند.

حضرت با بيانى ديگر فرمود:

اذا سئل رجل منكم عما لا يعلم فليقل: «لا ادرى» و لا يقل: «الله اعلم» فيئقع فى قلب صاحبه شكاً.(25) زمانى كه از كسى درباره چيزى كه نمى‏داند پرسش شود، بايد بگويد «نمى‏دانم» و نگويد «خدا داناتر است» تا سوال كننده را به شك و شبهه بياندازد.

روايات بسيار ديگرى نيز در اين باره وجود دارد كه از مجال اين گفتار خارج است.

امور مشكوكى كه انسان از آنها خبر مى‏دهد، به دو گروه تقسيم مى‏شود: دسته اول قضايايى هستند كه انسان حالت و موفعيت پيشين آنها را مى‏داند؛ مانند اين كه شخصى به سفر رفته است و از دوستش مى‏پرسند: آيا او باز گشته يا نه؟ آن شخص مى‏داند كه او به سفر رفته؛ ولى نمى‏داند كه بازگشته يا نه؛ با اين حال، پاسخ مى‏دهد: نه. دسته دوم، قضايايى هستند كه انسان از موقعيت گذشته آنها هم آگاهى ندارد؛ مانند آنكه شخص از سفر رفتن دوستش آگاه نيست و فقط براى پاسخ دادن به پرسش، نظر خود را مى‏گويد. در هر دو مورد، جواب شخص، غير مجاز و غير اخلاقى است.

برخى از فقيهان در اين جا بسيار دقيق مى‏نگرند و معتقدند كه انسان تا به راست بودن خبرى يقين نيافته، به بيان آن مجاز نيست، و فقط آن هنگام كه به راستى آن يقين كرد مى‏تواند آن را بيان كند. آنها اعتقاد دارند كه راست گفتن واجب است؛ البته اين بدان معنا نيست كه انسان موظف باشد هر مطلب راستى را بگويد؛ بلكه اگر بخواهد چيزى بگويد، بايد راست بگويد.

/ 28