گواهى دروغ، امرى جدا از دروغ نيست؛ چرا كه انسان در گواهى و شهادت دروغ نيز بر خلاف واقع خبر مىدهد؛ از همين رو اسلام بر پرهيز از آن بسيار تاكيد كرده، آن را عملى حرام مىشمرد. شهادت دروغ، تضييع مال يا جان يا آبروى انسان را در پى دارد.از پيامبر گرامى صلّى الله عليه وآله وسلّم روايت شده است:ان شهاده الزور تعادل الشرك بالله تعالى.(73)همانا گواهى دروغ، برابر شرك به خدا است.انسان مشرك، در پرستش بت، از هواى نفس خود پيروى مىكند و در شهادت دروغ نيز گرفتار هواى نفسش مىشود و آن را مىپرستد. اگر بندگان خدا به دو دسته بت پرستان و خدا پرستان تقسيم شوند، آنان كه شهادت دروغ مىدهند، از آن جا كه بت نفسشان را مىپرستند، در زمره بت پرستان قرار مىگيرند.خداوند متعالى در وصف بندگان حقيقى خويش مىفرمايد:و عباد الرحمن و الذين لا يشهدون الزور.(74)بندگان خداوند آنهايى هستند كه شهادت دروغ نمىدهند.با توجه به روايت و آيه پيشين مشخص مىشود كه گواهى دهندگان دروغ از جمع بندگان حقيقى خدا خارج بوده، در رديف بت پرستان قرار مىگيرند؛ البته بايد توجه داشت كه اين مساله از ديدگاه فقهى بررسى نمىشود؛ بلكه بحث از ديدگاه اخلاقى مورد توجه و دقت است؛ چنان كه در حديث پيامبر اكرم صلّى الله عليه وآله وسلّم نيز اشاره شد كه مثل بت پرستان هستند، و اين به آن معنا است كه آن دسته از مسائل فقهى مربوط به مشركان مانند نجس بودن و نفى احكام ظاهرى اسلام، در اين جا مطرح نبوده و براى شهادت دهندگان به دروغ، ثابت نيست.بايد توجه داشت كه شهادت دروغ پيش از آن كه زياني بر ديگران وارد سازد و حقوقى را از انسانهاى ديگر ضايع كند، به خود شخص زيان مىرساند؛ زيرا انسان با اين عمل از وادى توحيد به وادى شرك كشانده مىشود.