دومين موردي كه دروغ گفتن در آن، بازخواستى را در قيامت براى گوينده به دنبال نخواهد داشت و از موارد جواز دروغ به شمار مىآيد، مساله «اصلاح ذات البين» است. هنگامى كه دروغ باعث حل اختلاف و ايجاد صلح و آشتى بين دو مسلمان حل شود، از نظر شرعى جايز بوده، حرام نيست. در سخنان حضرت صادق عليه السلام آمده است:الكلام ثلاثه صدق و كذب و اصلاح بين الناس.(43)كلام سه قسم است: «راست» و «دروغ» و «كلامى كه باعث حل اختلاف بين مردم مىشود».البته منظور از قسم سوم آن است كه «دروغى» گفته شود تا اختلاف بين دو مسلمان حل شود؛ ولى از آنجا كه اين «دروغ»، حسنى عرضى يافته است و حرام شمرده نمىشود، در عرض قسم دوم قرار داده شده و با عنوان كذب ناميده نشده است.در اين جا هيچ اضطرارى وجود ندارد؛ اما رابطه برادرى اسلامى اقتضا مىكند كه انسان در برخورد با اختلافهاى مسلمانان بىتفاوت نباشد. در اينجا سبب جواز دروغ، صلاح جامعه اسلامى است.پيامبر اكرم صلّى الله عليه وآله وسلّم به حضرت على عليه السلام وصيت فرمود:ان الله احب الكذب في الصلاح و ابغض الصدق فىالفساد.(44)همانا خداوند دروغ به مصلحت و خير را دوست دارد و از راستى كه فساد در پىداشته باشد، متنفر است؛ البته رعايت مقدار و ميزان لازم براى ايجاد صلاح، ضرورت است و نبايد از حد لازم تجاوز كرد؛ چرا كه تجاوز از حد لازم، انسان را به خوى دروغگويى مبتلا مىكند.حضرت صادق عليه السلام مىفرمايد:المصلح ليس بكذاب.(45)اصلاحگر سرشت دروغگويى ندارد.آنچه از روايت پيشين مىتوان فهميد اين است كه انسان به بهانه اصلاح جامعه، و ايجاد صلح و آشتى بين دو مسلمان، مجاز به دروغگويى بىجا و بىاندازه نيست؛ بلكه بايد ميزان لازم را رعايت كند.