از آنجا كه بنابر روايات، جنگ، نوعى حيله براى از بين بردن دشمن است، اعمالى كه بر محور فريب باشد، در جنگ نيك و پسنديده است؛ البته حسن و قبح اعمال ذاتى است، به اين معنا كه ذات و حقيقت هر عملى يا خوب يا بد است، زشت يا زيبا است؛ اما گاه همان عمل كه ذاتى قبيح و ناپسند دارد، به سبب اتصاف به اوصاف و حالاتى خاص نيكو و پسنديده مىشود؛ ولى اين به آن معنا نيست كه ذات عمل تغيير يابد؛ بلكه عمل به صورت «عرضى»(41) پسنديده مىشود؛ همانند كه ذاتى ناپسند و زشت دارد؛ ولى در مواقع اضطرارى به صورت عرضى، عملى نيك شمرده مىشود؛ براى نمونه، آنگاه كه انسان در برابر دو عمل زشت قرار گرفته، از ميان آن دو، عملى را برگزيند كه زشتى كمترى دارد، وقتى از او پرسيده شود: چرا اين عمل را برگزيدى؟ پاسخ مىدهد: زيرا اين، بهتر از آن ديگرى بود. در اينجا است كه بايد گفته شود: اين عمل، ذاتى ناپسند داشته است؛ اما در وضعيت موجود، به صورت نسبى و بالعرض نيك شمرده مىشود.با توجه به اين مطلب روشن مىشود كه وقتى مىگويند: دروغ در سه مورد نيكو است، به آن معنا نيست كه قبح ذاتىاش از بين رفته؛ بلكه فقط به اين معنا است كه حسن عرضى يافته است.اين مطلب را در اعمال نيك و پسنديده نيز مىتوان مشاهده كرد. اعمالى كه ذاتى پسنديده و نيك دارند، گاه به سبب وضعى خاص، زشت و ناپسند مىشوند؛ همانند راستگويى كه گاه در موقعيتى خاص و ويژه، فتنهاى پديد مىآورد كه البته در اين حالت، به صورت عرضى قبيح شمرده مىشود و به اصطلاح، قبح عرضى مىيابد.رسول اكرم صلّى الله عليه وآله وسلّم به حضرت على عليه السلام فرمود:ثلاثه يقبح فيهن الصدق النميمه...(42)سه چيز است كه راست گفتن در آنها زشت و ناپسند است. يكى از آنها سخن چينى است...سخن چينى، بيان كردن سخنان شخصى نزد شخص ديگر است به شكلى كه باعث فتنه و آشوب شود كه در اين رفتار، اگر چه گفتار سخن چين راست و صادقانه است، از آنجا كه اين راست مايه فتنه مىشود، ناپسند به شمار مىرود.