ناچارى و ضرورت، از موارد مهمى است كه از ديد فقيهان، دروغ گفتن را جايز مىكند؛ البته مجاز شدن رفتار ممنوع به سبب ضرورت، فقط به دروغ اختصاص ندارد؛ براى نمونه آنجا كه راه مداواى بيمار به استفاده از خوردنىها يا آشاميدنهاى حرام منحصر مىشود، استفاده به ميزان ضرورت جايز است. همچنين اگر خوردن گوشت حيوان مرده كه ذبح شرعى نشده باشد، حرام است، در حال ضرورت، و ترس از مردن به علت شدت گرسنگى و نبودن هيچ خوردنى ديگر، به مقدار لازم جايز شمرده شده است.فقيهان مىگويند: ضرورتها امور ممنوع را مجاز مىسازد؛(36) البته بايد توجه داشت كه اگر چه اضطرار، دروغ را مجاز، و حرمت آن را برطرف مىكند، به معناى تغيير حقيقت ناپسند دروغ نيست؛ بلكه «قبح عقلى» دروغ همچنان پا بر جا است و برطرف نخواهد شد؛ اما آنجا كه شرع و عقل، انسان را به يكى از دو رفتار «ناپسند» و «ناپسندتر» ناگزير ببيند، بر لزوم به جاي آوردن رفتار «ناپسند» حكم مىكنند.همچنين زمانى كه انسان بين دو امر ممنوع يا بين انتخاب «بد» و «بدتر» قرار گيرد، شرع و عقل، به انتخاب «بد»، خوب مىشود؛ بلكه عقل انسان، «بد» را هميشه «بد» مىداند و از اين رو به انجام آن حكم مىكند، كه چاره مناسبترى جز انجام آن ندارد؛ اما اگر راهى براى گريز از هر دو امر «ناپسند» و «ناپسندتر» يافت مىشود، شرع و عقل، به پيمودن آن راه، و دورى از «ناپسند» و «ناپسندتر» حكم مىكنند؛ به همين دليل، اگر چه دروغ گفتن از ديد شرع براى دفع ضرر جايز است، چنانچه راهى وجود داشته باشد كه هم دفع ضرر كند و هم انسان را از دروغگويى باز دارد، بايد انجام گيرد و در اين جا است كه مساله «توريه» مطرح مىشود.نكته ديگر آن كه جواز دروغ تا زمان بقاى اضطرار باقى است و به محض رفع ضرورت، از بين مي رود. همچنين حكم جواز، به اندازه برطرف كردن ضرورت است به اين معنا كه شخص با وجود ضرورت نمىتواند به هر ميزان كه خواست و توانست دروغ بگويد؛ زيرإ؛هه ضرورتها جواز عبور براى پا گذاشتن به وادى فساد نيستند؛ بنابراين به بهانه هر ضررى نمىتوان دروغ گفت.امير مومنان علي عليه السلام مىفرمايد:علامه الايمان ان توتر الصدق حيث يضرك على الكذب حيث ينفعك.(37)نشانه ايمان آن است كه راستى زيان رساننده به تو را بر دروغى كه به تو نفع مىرساند مقدم دارى.بنابراين دروغ هنگامى كه اضطرارى وجود داشته باشد و راهى براى «توريه» نباشد فقط به اندازه دفع ضرر جايز است.حضرت رضا عليه السلام مىفرمايد:ام الرجل ليصدق على اخيه فيناله عنت من صدقه فيكون كذابا عندالله و ان الرجل ليكذب على اخيه يريد به نفعه فيكون عندالله صادقا. (38)همانا شخصى در حق برادر مسلمانش سخن راستى مىگويد كه با اين گفتار، او را گرفتار مى كند؛ پس نزد خدا از دروغگويان است و همانا شخصى در حق برادر مسلمانش دروغى مىگويد كه با آن دروغ، از او دفع ضرر مىكند؛ پس نزد خدا از راستگويان است.در حال نبرد مسلمانان با كافران، گرچه فتواى صريحى وجود ندارد، از ظاهر برخى روايات چنين به دست مىآيد كه دروغ گفتن با وجود اضطرار و البته فقط به اندازه نياز، بىاشكال است. اگر هنگام جنگ، دروغى بتواند مسلمانان را از تنگنا برهاند و مايه پيروزى آنها شود، اشكال ندارد.از حضرت صادق عليه السلام روايت شده است:كل كذب مسوول عنه صاحبه يوما الا كذبا فىثلاثه: رجل كائذ فىحربه و هو موضوع عنه.(39)در روز قيامت، گوينده هر دروغى بازخواست مىشود، جز از سه مورد:يكى اينكه شخصى كه در حال جنگ، (دشمن را) فريب دهد، اين دروغ از او برداشته مىشود.توجه به اين نكته ضرورت دارد كه منظور از جنگ در اين روايت، همان جنگ گرم و نبرد روياروى است، نه آن چه امروزه با عنوان جنگهاى سرد و تبليغاتى معروف شده است. از ظاهر حديث برمىآيد كه «كيد» به معناى فريب دادن دشمن به صورت عملى است، نه به معناى فريب گفتارى؛ اما همان گونه كه پيش از اين گفته شد، دروغ هم به صورت گفتارى انجام مىشود و هم به صورت عملى. دروغ گفتارى همان خبر كردن مخالف با واقع است و دروغ عملى آن است كه انسان، رفتارى را انجام دهد كه مفهوم برداشت شده از آن، غير واقعى باشد.پيامبر اكرم صلّى الله عليه وآله وسلّم به حضرت على عليه السلام فرمود:ثلاثه يحسن فيهن الكذب: المكيده فىالحرب.(40)اى على! سه چيز است كه دروغ گفتن در آن عملى نيك به شمار مىرود: