انسان درباره مراحل حركت به سوى خدا و مراتب معنوى و مقامات دين از قبيل ايمان، تقوا، توكل، رضا، تسليم، خوف و رجاء، چه بسا بر اين تصور باشد كه به اين مقامات دست يافته است؛ در حالى كه اين گونه نيست؛ زيرا هر يك از اين مقامات پايه ها، حقيقت، پيامدها و سرانجامى دارد كه دسترسى به آنها بسيار مشكل است؛ اما برخى از افراد خود را در آن مقامات تصور مى كنند؛(10) مانند آنكه حقيقت مقام «خوف» در انسان وجود ندارد و لوازم و آثار آن در او ديده نمىشود؛ اما او خود را «خائف» مىپندارد؛ بنابراين او نيز به دروغ مبتلا است.مبدأ و خاستگاه خوف و بيم در انسان، همان ايمان است. تا ايمان نباشد، بيم و خوف نيز نخواهد بود. همچنين حقيقت بيم و خوف نوعى درد درونى و روحى است كه انسان را از درون مىسوزاند. هنگامي كه اين حقيقت در درون انسان پديد آيد، پيامدهاى آن بر روح، و چه بسا بر پيكره ظاهري انسان نيز آشكار مىشود. پريدگى رنگ و عوض شدن چهره و بر هم ريختگى سلسله افكار هنگام پديد آمدن خوف را مىتوان بخشى از اين آثار دانست و سرانجام آن، وارد شدن به مرحله عمل است. لرزش اندام اولياءالله هنگام برپايى نماز، و پريدگى رنگ چهره امام حسن مجتبى عليه السلام هنگام وضو ساختن، از آثار همين خوف و بيم است كه سرانجام، فرمان بردارى و اطاعت، و پرهيز از گناهان و تباهىها را در پى دارد.مولاى متقيان، امير مومنان على عليه السلام بارها مىفرمود:اياكم و الكذب فان كل راج طالب و كل خائف هارب.(11)از دروغ بپرهيزيد.به درستى كه هر اميدوارى خواهان (پاداش الهى) است و هر بيمناكى فرارى (از عذاب الهى).چنانچه در دل انسان بيم و خوف باشد، از گناهان پرهيز خواهد كرد. انسان چه بسا در «رجاء» كه يكي ديگر از مقامات معنوي است، نيز به دروغ مبتلا شود.سرور پرهيزكاران على عليه السلام مىفرمايد:يدعى برعمه انه يرجو الله كذب و العظيم ما باله لا يتبين رجاوه فىعمله.به گمان خويش ادعا مىكند كه به خداوند اميدوار است. سوگند به خداى بزرگ! دروغ مىگويد. چگونه است حال او كه اميدش به خدا در كردارش نمايان نيست.اين همان دروغ در مقام «رجاء» است؛ سپس مىفرمايد:فكل من رجا عرف رجاءه في عمله.پس هركه اميدوار است، اميد او، از كردارش پيدا است و در اعمالش شناسايى مىشود.كسى كه اهل «رجاء» است، هيچگاه واجباتش را ترك نمىكند و به ديگران دل نمىبندد؛ اما به راحتى مىتوان شاهد بود كه بيم از خدا و اميدوارى به خدا در انسان ها محكم و پابرجا نيست؛ در حالي كه بيمهاى مادى و بشرى، قوى و محكم در جاى خود قرار دارند. حضرت در ادامه مىفرمايد:يرجو الله فىالكبير و يرجو العباد فىالصغير.(12)در چيزهاى بزرگ، به خدا اميد دارد؛ اما در چيزهاى كوچك به بندگان خدا اميدوار است.اين، همان مرتبه دروغ در مقامات دين است كه گريبان گير شخص شده است.