گاهى انسان از دروغ بودن گفتار خود آگاهى كامل دارد و براى آن، خدا را نيز گواه مىآورد كه مرتكب سوگند دروغ، كه گناهى بزرگ مىباشد، شده است.حضرت عيسىبن مريم عليه السلام فرمود:من اعظم الذنوب عند الله ان يقول العبد ان الله يعلم لما لا يعلم.(56)از بزرگترين گناهان نزد خداوند آن است كه بندهاى بگويد خدا مىداند در آن چه خدا نمىداند.يعنى خدا را بر مطلب دروغ خود شاهد بگيرد.انسان گاهى دروغ مىگويد و با زبان خبرى، خدا را گواه مىآورد كه اين عمل از گناهان بزرگ و بسيار زشت است و گاهى اين گواه آوردن جنبه انشايى مىيابد كه به صورت سوگند دروغ ظهور مىكند، كه اين هم از گناهان بزرگ به شمار مىرود.امام صادق عليه السلام مىفرمايد:من قال علم الله ما لم يعلم اهتز العرش اعظاما له.(57)كسى كه بگويد خدا مىداند؛ ولى خداوند خلاف آن را مىداند، عرش الهى به سبب عظمت خداوند به لرزه در مىآيد.در روايتى ديگر آمده است:اذا قال العبد علم الله و كان كاذبا قال الله عزوجل اما وجدت احدا تكذب عليه غيري.(58)اگر بنده بگويد: خدا مىداند و دروغ بگويد، خداوند مىفرمايد: آيا تو كسى را غير از من نيافتى تا به او دروغ ببندى؟در اين جا سوگند، از سنخ امور انشايى است، نه اخبارى.هنگامى كه شخص سوگند مىخورد، در حقيقت، تاكيد را براى يك جمله خبرى انشا مىكند؛ بنابراين، سوگند به خودى خود به راست و دروغ متصف نمىشود؛ بلكه به اعتبار خبرى كه سوگند، آن را تاكيد مىكند، به راست يا دروغ متصف مىشود به اين معنا كه اگر سوگند براى تاكيد خبرى راست باشد، آن سوگند، به تبع خبرش به صدق و راستى متصف مىشود و اگر آن خبر دروغ باشد، سوگند خورده شده نيز قسم دروغ مىشود.