هجرى فرمان مصادره فدك به دستور خليفه اول صادر گرديد و وكلا و كارگزاران فاطمهس را از فدك بيرون كردند و افراد ديگرى به جايشان منصوب نمودند مصادره فدك مطابق با هفدهم خرداد بوده است كه فصل برداشت محصولات كشاورزى مىباشد
فدك، سرزمين آباد و حاصلخيزى بود كه در نزديكى خيبر قرار داشت و فاصله آن تا مدينه 140 كيلومتر بود صاحبان آن با اختيار خود و بدون خونريزى اين سرزمين را تسليم رسول خدا كردند و پس از نزول آيه »وَآتِ ذَاالْقُرْبى حَقَّهُ وَ الْمِسْكِينَ وَ ابْنَالسَّبِيل« اسراء، 26، رسول اكرمص دختر خود فاطمه را خواست و فدك را به او تسليم كرد
قريب هفده روز پس از رحلت پيامبرص، خليفه اول آن را مصادره كرد و چند روز بعد دوباره تسليم او كرد؛ اما عمر دست نوشته ابوبكر مبنى بر ردّ فدك را پاره نمود و تا زمان عمر بن عبدالعزيز، فدك در دست خلفا بود؛ اما پس از او فدك را از اولاد زهراس پس گرفتند و تا آخرين خليفه اموى در دست خلفا بود و در حكومت عباسى، فدك مسأله سياسى شده بود كه گاهى رد و گاهى غصب مىكردند
ابنابىالحديد، ج 16، ص 278 فروغ ابديت، ج 2، ص 271 تا 277 زندگانى فاطمهس، ص 82
مرگ ابوبكر
روز 22 جمادىالثانى سال 13 هجرى، ابوبكر اولين خليفه پس از رسول خداص درگذشت نامش عبدالله و از طايفه بنىتيم بن مُرَّة بن كعب است
ابوبكر در سال يازدهم هجرى بعد از وفات رسول گرامى اسلام با رأى سقيفه به خلافت رسيد و عدهاى با او بيعت نكردند، از آن جمله علىع، ابوذر و سلمان
ابوبكر 63 سال عمر كرد و مدت خلافتش دو سال و سه ماه و بيست روز بود
قبل از مرگ، عثمان را طلبيد و به او امر كرد كه وصيتنامهاى درباره خلافت عمر بنويسد و عمر را خليفه بعد از خود قرار دهد مردم در انتخاب عمر براى خلافت نقشى نداشتند
ابوبكر را بعد از مرگ با اجازه عايشه در كنار رسول خدا دفن كردند
اسد الغابه، ج 3، ص 20 تاريخ ابنخلدون، ج 2، ص 422 مروج الذهب، ج 2، ص 138
فتح مصر و اسكندريه
اول محرم سال بيستم هجرى مصر به دست عمرو عاص فتح شد و اين فتح در زمان خلافت عمر بن خطاب بود، و بعد از آن اسكندريه فتح گرديد
بعد از فتح اسكندريه، كتابخانههاى دولتى را پر از كتاب يافتند، عمرو عاص براى عمر نامه نوشت كه با آن كتابها چه كار كند عمر به وى نوشت كه اگر موافق قرآن است، ما را كتاب خدا كافى است، و اگر مخالف قرآن است حاجتى به آن نيست، به هر حال همه را معدوم كن
عمرو عاص كتابها را بين حمامىهاى اسكندريه تقسيم كرد و همه را سوزاندند
ابنخلدون، ج 2، ص 452 مروج الذهب، ج 2، ص 154
زخمى شدن عمر
روز چهارشنبه 26 ذيحجه سال 23 هجرى، ابولؤلؤ، عمر خليفه دوم را زخمى كرد و سبب آن اين بود كه ابولؤلؤ كه غلام مغيره بود با مغيره اختلافى داشت و براى حل آن پيش عمر آمدند و عمر حرف مغيره را تأييد كرد بدين جهت ابولؤلؤ كينه عمر را به دل گرفت و همان روز وى را با شش ضربه خنجر زخمى كرد و در اواخر اين ماه عمر از دنيا رفت
ابولؤلؤ فرار كرد و به ايران آمد و در كاشان از دنيا رفت قبرى كه در بيرون دروازه كاشان به نام »بابا شجاعالدين« معروف است، به وى نسبت مىدهند
اسدالغابه، ج 3، ص 342 ابنخلدون، ج 2، ص 463 مروج الذهب، ج 2، ص 159
مرگ عمر بن خطاب
عمر بن خطاب دومين خليفه پس از پيامبر در روز 29 ذيحجه سال 23 در اثر ضربات خنجر ابولؤلؤ درگذشت صهيب رومى بر جنازه وى