در واپسين ايام حضور پيامبر (ص) در ميان امت خويش, آن حضرت (ص) در خواست قلمي و دواتي دارد تا بنويسد آنچه را مردم هرگز در مسير گمراهي قرار نگيرد, آناني که مي دانستند, آنان حضرت قصد نوشتن چه چيزي دارد تهمت بزرگي به پيامبر (ص) زدند و سخن آن جناب را از سر بيماري و بي ارزش پنداشتند, مرحوم شرف الدين با استناد به آياتي چند از قرآن کريم, سخن آنان را بي محتوا دانسته چرا که گفتار پيامبر (ص) جز وحي الهي نيست, او شاعر و کاهن و يا مجنون نيست, او کسي است که خداوند پيروي از دستورات او و باز ايستادن از نهي او را از مسلمانان خواسته است (18) (ص 356, ش 86). در مقامي ديگر که درصدد اثبات حکمت پيامبر (ص) است به چندين آيه از سورة تکوير و الحاقه استناد کرده است.(ص 278ـ 279, ش 58).
منزلت هارون
در بيان حديث منزلت که مقام هارون را براي حضرت امير المؤمنين (ع) اثبات مي کند, با استناد به آيات: «واجعل لي وزيراً من اهلي هرون اخي اشدد به ازري و اشرکه في امري» و «اخلفني في قومي...»مناصب وزارت, خلافت پيامبر (ص) را براي علي (ع) محرز دانسته و با نظر به بند اخير حديث که خاتميت پيامبر (ص) را مي رساند, شراکت در امر را برسبيل خلافت و نه نبوت تفسير نموده است.(ص 197, ش 26).