پيشتر گذشت که پيامبر (ص) در واپسين روزهاي عمرشان در خواست کتابي کردند تا ايشان بنويسد آنچه را هرگز گمراه نشوند:ائتوني اکتب لکم کتاباً لن تضلوا بعده در اين روايت مشخص نيست که پيامبر قصد نگارش چه مطلبي داشتند, مرحوم شرف الدين با مقايسه اين روايت و حديث ثقلين:اني تارک فيکم ما ان تمسکتم به لن تضلوا... نتيجه مي گيرد که پيامبر قصد بيان آنچه را داشتند که در حديث ثقلين به اختصار گفته شده بود:و أنّه اراد في مرضه ان يکتب لهم تفصيل ما اوجبه عليهم في حديث الثقلين (ص 356, ش 86)آنچه تأييدي مناسب بر اين برداشت است گفتاري از عمر به ابن عباس است, در اين گفت و گو وي تصريح مي کند که پيامبر (ص) مي خواست در بيماريش به اسم او ـ علي (ع) ـ تصريح کند و من او را از آن بازداشتم, اين محاوره را مرحوم سيد از تاريخ بغداد احمد بن ابي طاهر (19) و شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد در مراجعه 106 نقل کرده است (ص 394).
حديث منزلت
از اشکالات معروف سنيان بر برداشت خلافت از حديث منزلت اين است که پيامبر (ص) آن را پيش از رفتن به تبوک به علي (ع) فرموده است لذا علي تنها در مدت غيبت پيامبر (ص), جانشين ايشان در مدينه است.«نووي» گويد:در اين حديث دلالتي بر جانشيني پس از پيامبر (ص) وجود ندارد که چرا که آن را ايشان به علي به هنگام جنگ تبوک که وي را در مدينه خليفه خويش گذارد, گفته است. (20)مرحوم سيد در مراجعه سي و دوم, هفت مورد از ارائه اين حديث را که مربوط به حادثه تبوک نبوده ياد آور شده است (21) (صص 212 ـ 207), يکي از آنها خطابي است از پيامبر (ص) به «ام سليم»:يا ام سليم ان علياً لحمه من لحمي و دمه من دمي و هو مني بمنزلة هرون بن موسي, در بيان اين نقل مي نويسد:اين سخن را پيامبر (ص) ارتجالاً بر زبان جاري ساخته و علت خاصي نداشته است (22) مگر بيان منزلت و مقام علي (ع) (ص 208). روشن است که مرحوم شرف الدين در اين مورد از دو راهکار در اثبات خلافت علي (ع) سود جسته است, يکي منحصر نبودن حديث به جريان تبوک و ديگر مقايسه نقل هاي آن با هم.