ظـالمـان و حـاكـمـان جـور، حـكـومـت ظـالمـانـه خـويـش را بـر پـايـه هـاى جهل مردم بنا كرده ، استمرار آن را در جاهل ماندن آنان مى بينند. از اين رو است كه اجازه رشد فكر و انـديشه را به افراد اجتماع نمى دهند. آنان مردم را عوام و پيرو مى خواهند تا بتوانند آن طور كـه مـنافعشان ايجاب مى كند، آنان را بچرخانند و به هر سو خواستند روانه كنند، امّا اسلام با اين مبنا به شدّت مخالف است و سخت ، طالب بصيرت همگانى است :(اَدْعُو اِلَى اللّهِ عَلى بَصيرَةٍ اَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنى )^76 من و پيروانم با بصيرت و آگاهى به سوى خدا دعوت مى كنيم .اسلام مى خواهد همه مردم از زمره بندگانى باشند كه دعايشان چنين است :(وَاجْعَلْنا لِلْمُتَّقينَ اِماماً)^77 و ما را پيشواى پرهيزگاران گردان .يعنى نه تنها جزو پرهيزكارانى باشم كه فرقان و شناخت پيداكرده اند، بلكه امام و پيشواى آنان باشم ؛ از اين رو براى تحقق اين هدف متعالى ، وظيفه سنگين تعليم بر دوش خواص قرار گـرفـتـه اسـت . خواص فهيم بايد فهم و بينش صحيح را به افراد اجتماع بياموزند تا زمينه امامت همگانى ايجاد گردد.رسول خدا(ص )فرمود:(زَكاةُ الْعِلْمِ تَعْليمُهُ مَنْ لا يَعْلَمُهُ)^78 زكات علم ، ياد دادن آن است به كسى كه آن را نمى داند.امام على (ع )فرمود:(مـا اَخـَذَ اللّهُ مـيـثـاقـاً مِنْ اَهْلِ الْجَهْلِ بِطَلَبِ تِبْيانِ الْعِلْمِ حَتّى اَخَذَميثاقاً مِنْ اَهْلِ الْعِلْمِ بِبَيانِ الْعِلْمِ لِلْجُهّالِ)^79 خـداونـد قـبـل از آنـكـه از جـاهلان پيمانِ علم آموختن بگيرد، از عالمان پيمان گرفت كه علم را به جاهلان بياموزند.
3 ـ بيان حقايق در مواقع لازم
در حـيـات اجتماعى امّت ها فراز و نشيب هاى بسيارى است كه تصميم گيرى در آنها محتاج آگاهى بـه مـسـائلى اسـت كـه علم آن نزد خواص است . بر خواص واجب است در اين فراز و نشيب ها دانشِ اندوخته خويش را براى مردم بيان كنند تا آنان هشيار گشته ، هدايت شوند. كتمان علم و اطلاع در چـنـيـن مـواقـعى بزرگ ترين ضربه را به اجتماع زده ، بيشترين سهم را در منحرف شدن مسير جامعه دارد.(وَ اِذْ اَخَذَ اللّهُ ميثاقَ الَّذينَ اُوتُوا الْكِتابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنّاسِ وَ لا تَكْتُمُونَهُ)^80 و آن گـاه كـه خدا از كسانى كه كتاب به آنان داده شده بود پيمان گرفت كه حتماً آن را براى مردم بيان كنند و كتمانش ننمايند.
4 ـ امر به معروف و نهى از منكر
بر خواص جامعه لازم است براى تحقق بخشيدن به ايده هاى متعالى و ريشه كن كردن مفاسد قيام كنند. اولين قدم در اين راه ـ بعد از خودسازى ـ دعوت به خوبيها و برحذر داشتن از بدى ها است . هـرگـاه خـواص جـامـعـه كـه عـوام را در پـى خـود دارنـد، نـسـبـت بـه مـسـائل و وقـائع حـسـاس بـاشـنـد و حـاكـمـان و مـردم را بـه نـيـكـى دعـوت كـنـنـد و در مقابل زشتى ها موضع بگيرند، جامه به فلاح و سعادت مى رسد و به عكس ، اگر خواص عالم و آگـاه در انـجـام ايـن وظـيـفـه بـه دلايـل مـختلف سستى بورزند، زمينه گسترش فساد در جامعه حاصل مى شود و در مدتى كوتاه ، فساد تار و پود جامعه را مى گيرد.(لَتَاءْمُرُنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لَتَنْهُنَّ عِنَ الْمُنْكَرِ اَوْ لَيَسْتَعْمِلُنَّ عَلَيْكُمْ شِرارُكُمْ)^81 يـا امـر بـه معروف و نهى از منكر مى كنيد و يا (در اثر ترك آن ) اشرار شما بر شما مسلط مى شوند.مـعـلوم اسـت كـه وقـتـى اشـرار حاكميت جامعه را به دست بگيرندفساد انتشار يافته و ديگر هيچ جـايـى