خواص يعنى گروه زبده و شاخص اجتماع كه داراى ويژگى هاى زير هستند:
1 ـ اهل فهم و تجزيه و تحليل اند
پيامبران (ع )به طور خاص و اصلاح گران به طور عام ، داراى پيام هاى عميق و معنوى اى هستند كـه عـامـّه مـردم از فـهـم و درك حـقيقت آن عاجزند. رسولان الهى ، با زبان و بيان مناسب شاءن و حـال گـروه هـاى مـختلف ، هر كدام را به فراخور حال و مناسب با شاءنشان از آب حيات معرفت ، بـهـره مـنـد مـى گـردانـنـد؛ بـا وجـود اين بسيارى از پيام هاى انبيا و مصلحان از سطح فهم عوام فراتر يا فهمش براى آنان مشكل است .ابـراهـيـم (ع )وقـتـى مـردم را بـت پـرسـت ديـد، آن هـا را نـهـى كـرد. او بـا اسـتـدلال هـاى متعدّد، باطل بودن بت ها را براى اهل فهم و شناخت ، ظاهر ساخت . از جمله وقتى كه بت ها را شكست ، با قرار دادن تبر بر گردن بت بزرگ ، اعتراض كنندگان را به آن حواله داد و گفت : اگر اين خدايانتان مى توانند با شما تكلّم كنند و جواب شما را بگويند و سخن شما را بـشـنـونـد، از آن بـت بـزرگ بپرسيد! در اين لحظه نمروديان به جهالت و گمراهى خود متنبه شـدنـد و در ضـمـير خويش ، خود را محكوم كردند و ظالم شمردند. امّا براى اين كه وجهه عمومى خود را از دست ندهند، فورى شخصيت خود را معكوس كرده ، حقّى را كه در وجودشان اوج گرفته بود، به زير انداختند و با مجادله و عوام فريبى ، عوام را به دفاع از بت ها خواندند.بـا ايـن كـه مـحـاكمه ابراهيم ، مقابل چشمان عامّه مردم بود^49، آنان نتوانستند پيام او را بگيرند و همچنان پيرو خواص گمراه خود ماندند.^50 قـرآن ، اوليـاى كفّار را به خانه عنكبوت تشبيه مى كند؛ خانه اى كه فقط نامى از خانه دارد و به هيچ وجه حفاظى در مقابل سرما، گرما و هجوم دشمن و غير آن ـ كه خاصيّت خانه در اين ها است ـ ندارد و مى فرمايد:(وَ تِلْكَ الاَْمْثالُ نَضْرِبُها لِلنّاسِ وَ ما يَعْقِلُها اِلا الْعالِمُونَ)^51 و اين مثل ها را براى عموم مردم مى زنيم ، امّا عمق آن را جز عالمان (خواص ) نمى فهمند.امام على نيز مى فرمايد:(اِنَّ حَديثَنا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لا يَعْقِلُهُ اِلاّ الْعالِمُونَ)^52 سخن ما سخت و مشكل است و جز عالمان ، عمق و معناى دقيق آن را نمى فهمند.