عوام و خواص از دیدگاه قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عوام و خواص از دیدگاه قرآن - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

2 ـ اولوالعلم (عالمان ربّانى )

(عـلم ) از ديـدگاه اسلام و قرآن ، آن بينش و فهمى است كه انسان رابه خدا نزديك كند و او را در پـيـمـودن مـسـيـر عـبـوديـّت و بـنـدگـى ، يـارى دهـد و آنـچـه عـكـس ايـن نـتـيـجـه را دهـد (جهل ) است .

(بِالْعِلْمِ يُطاعُ اللّهُ وَ يُعْبَدُ وَ بِالْعِلْمِ يُعْرَفُ اللّهُ وَ يُوَحَّدُ)^6 عـلم ، آن چـيزى است كه خدا را به انسان مى شناساند و يگانگى اش را گواهى مى دهد و آدمى را به سوى اطاعت و عبوديّت ، رهنمون مى گردد.

و امـّا راه رسـيـدن بـه آن ، تـهـذيـب ، تـزكـيـه نـفـس و جـهـاد اكـبـر اسـت تـازمـيـنـه لازم ، حاصل آيد و اين موهبت عظيم از جانب حق تعالى به قلب انسان ، افاضه گردد.

امام صادق (ع )فرمود:

(لَيـْسَ الْعـِلْمُ بـِالتَّعـَلُّمِ، اِنَّمـا هـُوَ نـُورٌ يـَقـَعُ فى قَلْبِ مَنْ يُريدُ اللّهُ تَبارَكَ وَ تَعالى اَنْ يَهْدِيَهُ)^7 عـلم بـا تعلّم به دست نمى آيد، بلكه نورى است كه در قلب هر كس كه خدا هدايتش را اراده كند، واقع مى شود.

انـسان هاى موحّد و پاك سرشتى كه تسليم حق هستند و از جانب خداوند به آنان روشن ضميرى و حـق بـيـنـى عـطـا شـده ، در لسـان قـرآن (اولواالعـلم ) نام گرفته ، در كنار خداوند و ملائك ، شهادت دهنده توحيدند:

(شَهِدَ اللّهُ اَنَّهُ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ وَالْمَلائِكَةُ وَ اُولُوا الْعِلْمِ)^8 خدا و ملائكه و عالمان ، شهادت مى دهند جز او خدايى نيست .

عـقـل نـيـز در فـرهـنـگ اسـلام بـه عـنـوان ابـزار شـنـاخـت خـدا، عـلم بـه حـقـايـق ، تـشـخيص حق از باطل و هدايت گر به سوى بندگى از جايگاه والايى برخوردار است .

امام صادق (ع ) در جواب شخصى ـ عقل را چنين معرّفى فرمود:

(اَلْعَقْلُ ما عُبِدَ بِهِ الرَّحْمنُ وَاكْتُسِبَ بِهِ الْجَنانُ) عقل ، آن چيزى است كه خداى رحمان به آن ، بندگى مى شود و بهشت كسب مى گردد.

و چـون سـؤ ال كـنـنـده ـ بـنـا بـه عـرف عـامـّه ـ زيـركـى ، شـيـطـانـى ، نـيـرنـگ و فريب را نيز عقل مى دانسته ، مى پرسد:

ـ فَالَّذى كانَ فى مُعاوِيَةَ؟ ـ پس آنچه در معاويه بود، چيست ؟ امام (ع )پاسخ مى دهد:

(تِلْكَ النَّكْراءُ وَ تِلْكَ الشَّيْطَنَةُ وَ هِىَ شَبيهَةٌ بِالْعَقْلِ وَ لَيْسَتْ بِعَقْلٍ)^9 آن حـيـله گـرى اسـت ، شـيـطـنـت اسـت ؛ شـبـيـه عـقـل مـى بـاشـد، ولى عقل نيست .

واژه هـاى (اولى الالبـاب )، (اولى الابـصـار) و (اولى النُّهـى ) نـيـز ازعـقـل ، حـكـايـت دارد^10؛ زيـرا (البـاب ) جـمـع (لبّ) بـه مـعـنـاى عـقـل خـالص و بـدون شـائبـه ^11؛ (النُّهـى ) جـمـع (النـُهـْيـَه ) بـه مـعـنـاى عقل بازدارنده از زشتى ها^12 و (ابصار) جمع بصيرت به معناى شناخت صحيح عقلى و قلبى است .

عـالمـان و عـاقـلان از ديـدگـاه قـرآن ، خـواصّ اهـل حق هستند؛ كسانى كه نگاهشان از ظواهر مادّى ؛ فـراتـر رفـتـه و حقايق اشيا را مى بينند و در عواقب امور، دقّت مى كنند؛ به حقيقت جهان هستى ، اذعان دارند و عقلشان بازدارنده آنان از زشتى و پليدى هاست . اينان در آياتى از قرآن با واژه (الذيـن اوتـواالعـلم ) مـعـرّفـى و مـوضـع گيرى هاى حكيمانه آنان مطرح شده است . به عنوان مـثال : هنگامى كه قارون به طغيانگرى و تجمّل گرايى و فخرفروشى پرداخت ، عوام جامعه ـ كـه عـقـلشـان بـه چـشـمـشـان اسـت ـ بـا ديـدن آن حـشـمـت و جـلال ، آرزو كـردنـد كـاشـكى مانند قارون از حَظّ دنيا بهره مند

/ 47