در مـقـابـل مـسـتـكـبران ـ كه خواص بد بودند ـ مستضعفان قرار دارند.(مستضعف ) يعنى كسى كه ضعيف نگاه داشته شده ، امكان رشد فكرى ، اجتماعى ، سياسى و اقتصادى را از او گرفته اند. استضعاف ، انواع مختلفى دارد كه عبارتند از:الف ـ اسـتـضـعـاف فـكـرى ؛ مـسـتـضـعـفـان فـكـرى ، گـروهـى از عـوام هـستند كه به علّت ضعف عـقـل و سـفـاهـت ، تـوان شـنـاخـت حـق و پـيـوسـتـن بـه زمـره مـؤ مـنـان را نـدارنـد. گـاه نـيـز عـوامـل بـيـرونـى ، مـانـع از رسـيـدن معارف دينى به آنان است و آنان را به طور ناخودآگاه در حصار جهل و خرافه نگه مى دارد. امام على (ع )مى فرمايد:بـه كـسـى كه حجّت به او رسيده ، گوشش آن را شنيده و قلبش دريافته ، مستضعف گفته نمى شود.^35 اين مستضعفان فكرى ، همان كسانى هستند كه در آيات زير مطرح شده اند:(فـَاُولئِكَ مـَاءْواهـُمْ جـَهـَنَّمَ وَ سـاءَتْ مـَصـيـراً اِلا الْمُسْتَضْعَفينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَالْوِلْدانِ لايـَسـْتَطيعُونَ حيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبيلاً فَاُولئِكَ عَسَى اللّهُ اَنْ يَعْفُوَ عَنْهُمْ وَ كانَ اللّهُ غَفُوراً رَحيماً)^36 آنـان (مستضعفان كافر و ظالم ) جايگاهشان جهنّم است ؛ مگر آن دسته از مردان و زنان و كودكانى كـه بـه راسـتى مستضعف هستند؛ نه چاره اى دارند و نه راهى (براى نجات از آن محيط آلوده ) مى يابند. ممكن است خداوند، آنان را مورد عفو قرار دهد و خداوند آمرزنده و مهربان است .(وَ آخَرُونَ مُرْجَوْنَ لاَِمْرِ اللّهِ اِمّا يُعَذِّبُهُمْ وَ اِمّا يَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَاللّهُ عَليمٌ حَكيمٌ)^37 عدّه ديگرى كه كارشان موقوف به فرمان خدا است ؛ يا آنان را عذاب كند يا بر آن ها به رحمت بازگردد و خدا دانا و حكيم است .ذيل اين آيه ، روايت شده كه (حَمران ) از امام صادق (ع )در مورداين گروه از مستضعفان پرسيد؛ امام (ع )فرمودند:آنـان كـسانى هستند كه ايمان نياورده اند (در اثر نداشتن شناخت ) و كافر و منكر هم نيستند. آنان منتظر دستور خدا هستند (بر عذاب يا عفو آنان ).^38 بـنا بر مضامين آيات ياد شده ، اين مستضعفان سرانجام موردرحمت خدا قرار مى گيرند و روايات نيز مؤ يد اين معناست .ب ـ اسـتـضـعـاف سـياسى و اجتماعى ؛ وقتى افرادى ، اجاره تفكّر نداشته باشند يا در برابر سلطه نظام حاكم مجبور به اطاعت باشند و قدرت ابراز وجود نداشته باشند يا توان و چاره اى براى نجات نيابند، مستضعف سياسى ـ اجتماعى هستند. اين گونه از مستضعفان خود بر چند دسته اند:اوّل ـ مـسـتـضـعـفـانِ كـافـر ـ آن گـروه از عـوام كـه تـوان شـنـاخـت حـق از بـاطـل را ـ دارنـد و حـق نـيـز بـه گـوش آنـان رسـيـده ، ولى مـقـهـور سـلطـه ظلم و كفرند و به عقل خود رجوع نكرده ، در برابر تحقيرها، مكرها و حيله هاى مستكبران تسليم شده اند و يا به زر و زيور آنان دل باخته و سياهى لشكر و تابع ظالمان و كافران حاكم گشته اند.