عوام و خواص از دیدگاه قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عوام و خواص از دیدگاه قرآن - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بـاشـد. در مـقـابـل ، لفـظ (الذيـن اتَّبـَعـُوا) از الفـاظ دال بـر عـوام اسـت كـه بـه مـعناى عوام گمراه و تقليدگر مى باشد. دو گروه منحرف تابع و متبوع ، هر دو در جهنّم خواهند بود و در آنجا از هم بيزارى خواهند جست :

(اِذْ تَبَرَّاءَ الَّذينَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذينَ اتَّبَعُوا)^33 آن هنگام كه پيشوايان گمراه از پيروان خويش بيزارى جويند.

(وَ قالَ الَّذين اتَّبَعُوا لَوْ اَنَّ لَنا كَرَّةً فَنَتَبَرَّاءَ مِنْهُمْ كَما تَبَرَّؤُوا مِنّا)^34 و پيروان گويند: كاش براى ما بازگشتى بود تا از آنان بيزارى مى جستيم ؛ همان گونه كه از ما بيزارى جستند.

3 ـ مستضعفان

در مـقـابـل مـسـتـكـبران ـ كه خواص بد بودند ـ مستضعفان قرار دارند.(مستضعف ) يعنى كسى كه ضعيف نگاه داشته شده ، امكان رشد فكرى ، اجتماعى ، سياسى و اقتصادى را از او گرفته اند. استضعاف ، انواع مختلفى دارد كه عبارتند از:

الف ـ اسـتـضـعـاف فـكـرى ؛ مـسـتـضـعـفـان فـكـرى ، گـروهـى از عـوام هـستند كه به علّت ضعف عـقـل و سـفـاهـت ، تـوان شـنـاخـت حـق و پـيـوسـتـن بـه زمـره مـؤ مـنـان را نـدارنـد. گـاه نـيـز عـوامـل بـيـرونـى ، مـانـع از رسـيـدن معارف دينى به آنان است و آنان را به طور ناخودآگاه در حصار جهل و خرافه نگه مى دارد. امام على (ع )مى فرمايد:

بـه كـسـى كه حجّت به او رسيده ، گوشش آن را شنيده و قلبش دريافته ، مستضعف گفته نمى شود.^35 اين مستضعفان فكرى ، همان كسانى هستند كه در آيات زير مطرح شده اند:

(فـَاُولئِكَ مـَاءْواهـُمْ جـَهـَنَّمَ وَ سـاءَتْ مـَصـيـراً اِلا الْمُسْتَضْعَفينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَالْوِلْدانِ لايـَسـْتَطيعُونَ حيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبيلاً فَاُولئِكَ عَسَى اللّهُ اَنْ يَعْفُوَ عَنْهُمْ وَ كانَ اللّهُ غَفُوراً رَحيماً)^36 آنـان (مستضعفان كافر و ظالم ) جايگاهشان جهنّم است ؛ مگر آن دسته از مردان و زنان و كودكانى كـه بـه راسـتى مستضعف هستند؛ نه چاره اى دارند و نه راهى (براى نجات از آن محيط آلوده ) مى يابند. ممكن است خداوند، آنان را مورد عفو قرار دهد و خداوند آمرزنده و مهربان است .

(وَ آخَرُونَ مُرْجَوْنَ لاَِمْرِ اللّهِ اِمّا يُعَذِّبُهُمْ وَ اِمّا يَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَاللّهُ عَليمٌ حَكيمٌ)^37 عدّه ديگرى كه كارشان موقوف به فرمان خدا است ؛ يا آنان را عذاب كند يا بر آن ها به رحمت بازگردد و خدا دانا و حكيم است .

ذيل اين آيه ، روايت شده كه (حَمران ) از امام صادق (ع )در مورداين گروه از مستضعفان پرسيد؛ امام (ع )فرمودند:

آنـان كـسانى هستند كه ايمان نياورده اند (در اثر نداشتن شناخت ) و كافر و منكر هم نيستند. آنان منتظر دستور خدا هستند (بر عذاب يا عفو آنان ).^38 بـنا بر مضامين آيات ياد شده ، اين مستضعفان سرانجام موردرحمت خدا قرار مى گيرند و روايات نيز مؤ يد اين معناست .

ب ـ اسـتـضـعـاف سـياسى و اجتماعى ؛ وقتى افرادى ، اجاره تفكّر نداشته باشند يا در برابر سلطه نظام حاكم مجبور به اطاعت باشند و قدرت ابراز وجود نداشته باشند يا توان و چاره اى براى نجات نيابند، مستضعف سياسى ـ اجتماعى هستند. اين گونه از مستضعفان خود بر چند دسته اند:

اوّل ـ مـسـتـضـعـفـانِ كـافـر ـ آن گـروه از عـوام كـه تـوان شـنـاخـت حـق از بـاطـل را ـ دارنـد و حـق نـيـز بـه گـوش آنـان رسـيـده ، ولى مـقـهـور سـلطـه ظلم و كفرند و به عقل خود رجوع نكرده ، در برابر تحقيرها، مكرها و حيله هاى مستكبران تسليم شده اند و يا به زر و زيور آنان دل باخته و سياهى لشكر و تابع ظالمان و كافران حاكم گشته اند.

/ 47