نگاهی به زندگانی سیاسی امام جواد (علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نگاهی به زندگانی سیاسی امام جواد (علیه السلام) - نسخه متنی

جعفر مرتضی عاملی؛ مترجم: سید محمد حسینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خداى تبارك و تعالى در حالى كه عيسى عليه السلام دو سال داشت به او احتجاج فرمود (18).

و در جاى ديگر مى بينيم امام رضا عليه السلام براى آشنا ساختن اصحاب و شيعيان خود با امت امام جواد عليه السلام بنا به قول ابن قولويه از كلينى از محمد بن يحيى از احمد بن محمد بن عيسى از معمر بن خلاد كه گفت شنيدم ، از امام رضا عليه السلام بعد از آنكه چيزى را بياد آورد، فرمود: شما را چهت نيازى به آن است اين ، ابو جعفر، او را به جاى خود نشاندم و جانشين خود گرانيدم و فرمود: ما خانواده اى هستيم كه كودكانمان از بزرگان ارث مى برند، مو به مو!(19).

بلكه ظاهرا زمينه سازى براى امامت امام جواد عليه السلام ، از زمان امام صادق عليه السلام ، شروع شده بود. ابو بصير مى گويد: بر امام صادق عليه السلام وارد شدم در حالى كه پسر بچه پنج ساله اى دست مرا گرفته بود (20)، پس امام فرمود: چگونه خواهيد بود زمانى كه همانند اين پسر، حجت خدا بر شما گردد. يا فرمود: به زودى در همانند سنين او، كسى بر شما ولايت خواهد يافت (21).

و كمى بعد، به استدلال خود امام جواد عليه السلام اشاره مى كنيم كه استدلال نموده است به اينكه داوود عليه السلام سليمان عليه السلام را در حالى كه كودكى بود كه گوسفند به چرا مى برد، خليفه خود ساخت . و به اينكه على عليه السلام در نه سالگى به پيامبر صلى الله عليه و آله ايمان آورد، و در آيه شريفه تابع رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم شمرده شده است .

امام جواد عليه السلام خود ناچار شده است با همان حجج و براهين به شبهات در مورد امامت خود پاسخ بگويد حسين بن محمد از معلى بن محمد از على بن اسباط روايت كرده است كه گفت : امام جواد عليه السلام به طرف من مى آمد و من به سراپاى او نگاه مى كردم تا وصف اندام او را براى دوستان خود در مصر بگويم . من در اين فكر بودم تا اينكه امام بنشست و فرمود: اى على ، همانا خداوند درباره امامت حجت آورده ، چنانكه درباره نبوت حجت آورده و فرموده : وآتيناه الحكم صبيا - در كودكى به او حكمت داورى داديم و فرمود: ولما بلغ اشده - چون به حد توان رسيد و نيز: و بلغ اربعين سنه - چون به چهل سالگى رسيد پس روا بود به امام در كودكى حكم داده شود، همانطورى كه روا است در چهل سالگى به او حكم داده شود. مانند اين روايت از معلى بن محمد نيز روايت شده است . (22)

شايد همين موقعيت بسيار استثنايى كه امام جواد عليه السلام بدان ممتاز بوده است موجب آن بوده كه مردم به مطرح نمودن سوالات بسيار از آن حضرت ، اهتمام بورزند، به طورى كه نقل شده است : قومى از مردمان اطراف ، از ابو جعفر عليه السلام اجازه ورود خواستند، پس اجازه داد و دخل شدند و در يك مجلس سى هزار مساله مطرح كردند و امام عليه السلام كه در آن هنگام ده سال داشت ، به همه آن مسائل پاسخ داد. (23)

شايد اين جماعت ، همان گروهى باشند كه پيشتر بدانان اشاره شد و يونس ‍ بن عبدالرحمن و ريان بن صلت جزء آن گروه بودند. كه اين مسائل را زمانى كه در موسم حج به مدينه آمده بودند، از حضرتش سوال نموده باشند. و بعيد نيست كه عدد سى هزار در روايت ، عدد تقريبى باشد. با در بيان آن براى فراوانى مسائل مبالغه شده باشد. زيرا در اين مورد و موارد مشابه ، شمارش دقيق مسائل بعيد به نظر مى رسد. همچنين ظاهر قضيه حاكى از آن است كه آن قوم ، مدتى و چه بسا چند روزى را در يك جا مثلا در صريا يا قبا نزد آن حضرت بوده ، با او گفتگو مى كرده اند، بنابراين مقصود از اينكه در يك مجلس سى هزار مساله پرسيدند، يك مجلس ، به ملاحظه يكى بودن مكان و پرسش شونده و پرسش كننده است .

چنانچه احتمال مى رود كه كلمه هزار را نويسندگان و نسخه برداران افزوده باشند و شاهد، اينكه مرحوم فيض كاشانى اين حديث را بدون كلمه هزار نقل نموده است . (24)

حقيقت هر چه باشد. و بنابر فرض اينكه در حديث ، سى هزار مساله آمده باشد، و شايد اين فرض ارجح باشد زيرا روايت در صدد بيان امرى شگفت انگيز و جالب توجه است علامه مجلسى و جز او وجوه ديگرى را در توضيح مراد اين روايت ذكر كرده اند. (25)

و مى بينيم نظير اين روايت را عبدالوهاب وراق ، درباره امام احمد بن حنبل نقل مى كند كه : مردى است كه شصت هزار مساله از او پرسيده شد و او با نقل و روايت حديث و خبر به آن مسائل پاسخ داد. (26) شكى نيست در اينكه پرسش از شصت هزار مساله ، در يك مجلس نبوده است ، بلكه در مجالس متعددى صورت گرفته است همچنين روشن است كه - همانطور كه اشاره شد - عدد شصت هزار عدد تقريبى است ، نه يك آمار دقيق و شمارش شده .

/ 49