چگونگى شهادت - نگاهی به زندگانی سیاسی امام جواد (علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نگاهی به زندگانی سیاسی امام جواد (علیه السلام) - نسخه متنی

جعفر مرتضی عاملی؛ مترجم: سید محمد حسینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

، رهبر رافضيان و رئيس زنديق ها (124).

و ابن طاووس عليه الرحمه در دعاى روزهاى ماه رمضان آورده است :

پروردگارا، بر محمد بن على ، امام مسلمين درود بفرست و آنكه را دوستش ‍ داشت دوست بدار و آنكه را كه با او دشمنى ورزيد، دشمن بدار، و بر كسى كه در خون او شركت جست عذاب مضاعف فرود آر. و او معتصم است (125).

و ما مى بينيم امام عليه السلام حتى در شب وفاتش به طور غير مستقيم دو موضوع را به مردم اعلام مى كند يكى اينكه او علم غيب دارد، دوم اينكه با خداى تعالى ارتباط دارد و اينكه او از جماعتى است كه خصوصيتى دارند كه ديگران فاقد آن خصوصيت هستند. به طورى كه روايت شده در شبى كه رحلت نمود فرمود: من امشب وفات مى كنم و سپس اضافه كرد: ما جماعتى هستيم كه هر گاه خدا دنيا را براى ما نخواهد ما را منتقل مى سازد(126).

چگونگى شهادت

در مورد شهادت امام جواد عليه السلام يك دسته از روايات مى گويند آن حضرت به دست همسرش ام الفضل ، دختر مامون ، به اشاره معتصم مسموم گشت .

ولى روايتى ديگر مى گويد: بعد از آنكه معتصم امام را به بغداد طلبيد... به وسيله اشناس شربتى از پرتقال براى امام فرستاد و اشناس به او گفت : پيش ‍ از شما اميرالمومنين به احمد بن ابى داوود و سعيد بن خضيب و گروهى از بزرگان از اين شربت نوشانيده و امر كرده است شما هم آن را با آب يخ بنوشيد. اين بگفت و يخ آماده كرد. امام فرمود: در شب آن را مى نوشم . اشناس گفت : بايد خنك نوشيده شود و الان يخ آن آب مى شود و اصرار كرد و امام عليه السلام با علم به عمل آنان آن را نوشيد (127).

و در جاى ديگرى آمده است كه ابن ابى داوود بعد از ماجرايى مربوط به قطع دست سارق كه امام عليه السلام ديگران را مجاب كرد و معتصم به سخن امام عمل كرد و حرف ديگران را رد كرد، معتصم را به كشتن امام تحريك كرد.

ابن ابى داوود مى گويد: ... پس به معتصم گفتم : خيرخواهى براى اميرالمومنين برمن واجب است و من در اين جهت سخنى مى گويم كه مى دانم با آن به آتش جهنم مى افتم !

معتصم گفت : آن سخن چيست ؟ گفتم : چگونه اميرالمومنين براى امرى از امور دينى كه اتفاق افتاده است فقهاء و علماء مردم را جمع كرد و حكم آن حادثه را از آنان پرسيد و آنان حكم آن را به طورى كه مى دانستند گفتند و در مجلس ، اعضاى خانواده اميرالمومنين و فرماندهان و وزراء و دبيران حضور داشتند و مردم از پشت در به آنچه كه در مجلس مى گذشت گوش مى دادند... آنگاه به خاطر گفته مردى كه نيمى از مردم به امامت او معتقدند و ادعا مى كنند او از اميرالمومنين شايسته تر به مقام او است ، تمامى سخنان آن علماء و فقهاء را رها كرد و به حكم آن مرد حكم كرد؟!

پس رنگ معتصم تغيير كرد و متوجه هشدار من شد و گفت : خدا در برابر اين خيرخواهيت به تو پاداش نيك عطا كند!

پس در روز چهارم يكى از دبيران وزرايش را مامور كرد تا ابوجعفر عليه السلام را به منزل خود دعوت كند، او چنين كرد ولى ابوجعفر نپذيرفت و گفت : تو مى دانى كه من در مجالس شما حاضر نمى شوم . آن شخص ‍ گفت :

من شما را براى ضيافتى دعوت مى كنم و دوست دارم بر فرش خانه من قدم بگذارى و من با ورود شما به منزلم متبرك شوم . و فلان بن فلان از وزراى خليفه دوست دارند خدمت شما برسد.

پس آن حضرت عليه السلام به منزل او رفت و چون غذا خورد احساس ‍ مسموميت كرد و مركب خود را طلبيد. صاحب خانه از او خواست نرود، ابوجعفر عليه السلام فرمود: بيرون رفتن من از خانه تو براى تو بهتر است !

پس در آن روز و شب حال او منقلب بود تا اينكه رحلت نمود (128)

و شايد معتصم در يك روز سه بار به مسموم ساختن امام عليه السلام اقدم كرده است تا مطمئن شود به هدف خود مى رسد، چنانچه در روايت اشناس نيامده بود كه امام عليه السلام با نوشيدن آن شربت به شهادت رسيد.

و در مورد اين پندار كه امام عليه السلام در زمان الواثق بالله رحلت نموده است به بحار الانوار، ج 50، صفحات 13 11 و 8 مراجعه شود كه همانطور كه علامه مجلسى رحمه الله عليه متذكر شده است منشا اين توهم ،

/ 49