شمشير دو لبه - نگاهی به زندگانی سیاسی امام جواد (علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نگاهی به زندگانی سیاسی امام جواد (علیه السلام) - نسخه متنی

جعفر مرتضی عاملی؛ مترجم: سید محمد حسینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گمان را كه به سبب خردسالى امام جواد و پس از او امام هادى عليه السلام و ادامه اين وضع تا سال هاى متمادى ، شديدترين سستى و ضعف در پايه هاى اعتقادى اين فرقه به وجود آمده است ، در دشمنان ايجاد مى كرد، فرصتى مناسب براى تصفيه حساب فكرى و به اصطلاح افشاء ضعف مبانى عقيدتى تشيع پديد آورده بود.

در چنين زمينه اى ، براى طرح سوالات بسيار، و دامن زدن به شبهات متعدد در مورد بزرگترين اصل دينى كه به خاطر آن در گرداب هاى مهالك فرو رفته شده و جان ها در باخته شده و مى شود. تا آنجا كه (شهرستانى ) مى گويد: بزرگ ترين اختلاف بين امت ، اختلاف درباره امامت بوده ، چرا كه درباره هيچ اصل دينى ، به اندازه اى كه همواره درباره امام شمشير كشيده شده ، در اسلام شمشير كشيده نشده است . (35) فرصت فراهم بود.

آرى مردم مخالف ، در موضوع سن امام غوطه ور گشتند، و آن را از جمله مدارك و دست آويزهايى كه به آنها امكان مى داد در ادعاى امامت و رهبرى و جانشينى رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم در زعامت و هدايت امت ، از سوى آن حضرت ، شبهه و شك ايجاد كنند، قرار دادند.

شخصى به حالت پرسش به آن حضرت عرض كرد: آنها درباره كمى سن شما گفتگو مى كنند؟ امام عليه السلام فرمود: خداوند به داوود وحى فرستاد كه سليمان را جانشين خود قرار دهد. در حالى كه سليمان كودكى بود كه گوسفند به چرا مى برد. (36)

و على بن حسان به آن حضرت عرض كرد: آقاى من ، مردم ، خردسالى شما را بر شما خرده مى گيرند؟!

امام فرمود: آنها را از كلام خداوند چه خرده اى مى گيرند كه مى فرمايند: قل هذه سبيلى ادعوا الى الله على بصيره انا و من اتبعنى (37)به خدا قسم ، جز على عليه السلام كه در آن زمان نه سال داشت كسى از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم پيروى نكرده بود و من هم نه سال دارم . (38)

و بالاخره در اين خصوص برخى چنين گفته اند:

پدرش وفات يافت و او در حالى كه هفت سال داشت جانشين پدر در امامت شد. پس عامه مسلمين ، ولايت ائمه و رجوع به آنان را در حالى كه در سنين كودكى هستند، بر شيعه خرده گرفتند و عيب نهادند. به خصوص ‍ كه در عادات و رسوم عربى ، در ولايت امر و رهبرى ، سن اهميت دارد. به اين جهت ، امامت جواد عليه السلام كه به سن بلوغ و رشد نرسيده بود خطرناك ترين مشكلى بود كه شيعه با آن مواجه شده بود. (39)

شمشير دو لبه

ترديدى نيست كه اگر شيعه ، كه به اعتبار بخشيدن به عقل و احكام عقلى تا حد بسيارى اهتمام مى ورزد، و تمام مسائل و احكام خود را با دليل قاطع و برهان روشن ، و با حكم فطرت و عقل و وجدان ، منطبق مى داند. و به همين ويژگى مباهات مى كند و بر تمام مخالفانش فخر مى كند و بر ايستادگى بر اين مبنا و كوتاه نيامدن از آن ، در هر شرائطى و با هر پيامدى ، تاكيد مى كند - اگر چنين جمعيتى - شكست بخورد...

و اگر اين فرقه در شرائطى كه مردم مى بينند از آزادى عمل برخوردار است و مى تواند حرف خود را بزند، آن هم در مورد حساس ترين ، مهمترين و دور بردترين مساءله كه محور و مدار اساسى ساير مسائل و در تمام زمينه ها است ... ناكام شود، اين شكست ، شكستى در هم كوبنده و نهائى خواهد بود. و ديگر نمى تواند قد علم كند. به خصوص در زمانى كه ساير عقائد و فرق در تلاش براى اثبات موجوديت و تثبيت خط فكرى خود در گسترده ترين سطح ممكن و در نواحى مختلف جهان اسلام بودند. اين شكست آشكار، مى توانست شيعه را - خواه ناخواه - در برابر سه انتخاب مشكل قرار دهد:

1- به نواحى دور دست و مناطق جهل و محروميت و بدوى ، و دور از نقاط درگيرى و مبارزه طلبى فكرى ، انداخته شود. چنانچه تمامى فرقه هاى خوارج مبادى و اصولشان با احكام عقل و فطرت و وجدان سازگارى نداشت و نتوانست در برابر فكر و منطق مخالف ايستادگى كند، به چنين سرنوشتى دچار شوند.

2- يا اينكه بسيارى از افكار و عقائد خود را تعديل كند. به نحوى كه با فكر و عقيده همگانى كه از جانب حاكمان براى مردم تجويز شده ، با ترور و وحشت . گرسنگى دادن يا تطميع و سپس تزوير، حمايت مى شود، موافق و سازگار درآيد...

يا دست كم به نحوى كه مخالف و ناهماهنگ با معتقدات عمومى نباشد، افكار و عقائد خود را تعديل نمايند.

چنانچه در مورد فرقه اباضيه از فرق خوارج ، چنين شد و مادر پژوهشى پيرامون خوارج توضيح آن را آورده ايم .

/ 49