بیشترلیست موضوعات زندگاني سياسي امام جواد (عليه السلام) افشاء اسرار، و آثار آن جايگاه امامان عليه السلام در ميان امت زيديه ، سرمشق و الگو، يا مايه عبرت ؟ فصل اول : زلزله و طوفان ! از ويژگى هاى شيعه شيعه و امامت زلزله در اعماق تند بادها معتزله شيعه ، و موقعيت آنان شمشير دو لبه فصل دوم : امامت در معرض توطئه آشكارى نص امامت ، در معرض سوء قصد امامت ، مبارزه جويى و عدم سازش مامون توطئه گر زيرك فصل سوم : امام جواد (ع ) روياروى خطر بغداد، زندان بزرگ باز ابلق تجربه تلخ ازدواج ؛ توطئه مولود پر خير و بركت فصل چهارم : شيوه بزدلانه ! شيوه بزدلانه چگونگى شهادت آخرين برداشت ها: توضیحاتافزودن یادداشت جدید
با وجدانش پيوند يابد.به هر حال ، در مورد پى آمدهاى داخلى اين حادثه در نوع خود بى نظير، مى تواند به موارد زير اشاره كنيم .الف : اين رستم طبرى مى گويد: زمانى كه سن او شش سال و چند ماه بود، مامون پدرش را به قتل رساند و طائفه شيعه در حيرت و سرگردانى بماند و بين مردم اختلاف كلمه پديد آمد و گفته شد ابوجعفر امام جواد عليه السلام خردسال است و شيعيان در ديگر شهرها متحير گشتند (14).و شيخ حسن بن عبدالوهاب ، يا سيد مرتضى علم الهدى عليهما الرحمه - ترديد به جهت اختلاف در مورد مولف كتاب عيون المعجزات است - و ديگران نقل كرده اند كه : ... چون امام رضا عليه السلام رحلت نمود، سن ابوجعفر عليه السلام نزديك به هفت سال بود. پس در بغداد و شهرهاى ديگر بين مردم اختلاف كلمه پيش آمد.ريان بن صلت ، صفوان بن يحيى ، محمد بن حكيم ، عبدالرحمن بن حجاج و يونس بن عبدالرحمن با جماعتى از بزرگان ، و معتمدين شيعه در خانه عبدالرحمن بن حجاج در محله بركه زلول گرد آمدند و در ماتم امام و مصيبت ايام به گريه و اندوه پرداختند....پس يونس بن عبدالرحمن به آنان گفت : گريه را واگذاريد، اكنون امر امامت را چه كسى است ؟ و تا اين يعنى امام جواد عليه السلام بزرگ شود، مسائل خود را نزد چه كسى ببريم ؟ ريان بن صلت برخاست و گلوى او را در پنجه گرفت و با خشم به او گفت : آيا تو نزد ما تظاهر به ايمان مى كنى و در باطن شك و شرك پنهان دارى ؟ اگر امامت او امام جواد عليه السلام از ناحيه خدا باشد، حتى اگر يك روزه باشد، بسان پيرمردى خواهد بود. و اگر از جانب خدا نباشد، حتى اگر دو هزار سال عمر كند، چون ديگران ، يكى از مردم عادى خواهد بود، در اين باره شايسته است انديشه شود.پس جمعيت حاضر به يونس بن عبدالرحمن رو آورده او را نكوهش و توبيخ كردند... و چون موسم حج فرا رسيده بود، پس هشتاد تن از فقيهان و علماى بغداد و شهرهاى ديگر مجتمع شدند و راهى حج گشتند و به قصد ديدن ابو جعفر امام جواد عليه السلام عازم مدينه شدند و چون به مدينه رسيدند... (در اينجا قضيه آمدن عبدالله بن موسى به نزد آنان و پرسش آنان از او و جواب هاى ناصحيح او نقل شده ، (15)سپس آمده است : پس شيعيان متحير و غمگين شدند و فقها مضطرب گشتند و برخاسته قصد بازگشت نمودند و گفتند اگر ابو جعفر مى توانست جواب مسائل ما را بدهد، عبدالله نزد ما نمى آمد و جواب هاى ناصحيح نمى داد... آنگاه در ادامه روايت ، آمدن ابو جعفر عليه السلام نزد آنان شادمان گشتند و مردم با الحاح و دقت ، مسائل خود را نزد آن حضرت مطرح ساختند، آورده شده ، سپس آنچه كه بين آن حضرت و اسحق بن ابراهيم واقع گشت نقل گرديده است . (16)در اين روايت ديديم كه حتى حال بعضى از علماء و فقهاء مانند يونس بن عبدالرحمن - كه از اصحاب اجماع يعنى كسانى كه طائفه ، بر صحت منقولات آنان اتفاق دارند، مى باشد - اين مرد بزرگ و ثابت قدم و استوار در دوستى اهل بيت عليهم السلام ، آنچنان بوده است . پس ديگر چگونه مى توانست باشد حال ديگرانى كه از نور علم بهره نبرده ، در بسيارى از اعتقادات خود به ويژه در مسائل جزيى و تفصيلى عقيدتى ، نقطه اتكاء ثابت و مستحكمى ندارند؟ چنانچه در جاى ديگر مى بينيم - همانطور كه مفيد از ابن قولويه از كلينى از محمد بن يحيى از احمد بن محمد نقل كرده است صفوان بن يحيى كه او نيز از اصحاب اجماع و از صحابه بزرگ ائمه عليهم السلام مى باشد، به آسانى نمى تواند درك كند كه امام مسلمين كودكى خردسال باشد. تا اينكه امام رضا عليه السلام بر امامت او تاكيد مى كند و برايش دليل آورده مى فرمايد: خردسالى او چه ضررى دارد؟ همانا عيسى در سه سالگى حجت اقامه كرد و به احتياج برخاست . (17)و در روايت ديگرى از على بن محمد از محمد بن حسن از عبدالله بن جعفر حميرى از احمد بن محمد بن عيسى از احمد بن محمد بن ابى نصر بزنطى نقل شده است كه گفت : من و صفوان بن يحيى بر امام رضا عليه السلام وارد شديم در حالى كه ابو جعفر امام جواد عليه السلام كه سه سال سن داشت ايستاده بود، ما عرض كرديم : فدايت گرديم اگر - پناه بر خدا - اتفاقى بيفتد بعد از شما چه كسى امام است فرمود: همين پسرم و با دست به ابو جعفر عليه السلام اشاره كرد. ما عرض كرديم : با اينكه او در اين سن و سال است ؟! فرمود: بلى در همين سن .