مجاز مرسل با علاقه سببيت
در ذكر آل محمد "ص":
هم عيش العلم و موت الجهل. [ نهج البلاغه، خطبه 239. ]آنان دانش را زنده كننده اند و نادانى را ميراننده اند.
"عيش العلم" يعنى حيات علم. استعمال حيات براى علم به ملاحظه ى شباهت علم است با موجود زنده در موجوديت آن و انتفاع به ديگران. اطلاق لفظ عيش بر آل محمد "ص" از باب اطلاق مجازى سبب بر مسبب است كه آنان سبب حيات علم اند و همچنين است در عبارت موت الجهل، يعنى باعث مرگ جهالتند. [ شرح ابن ميثم ج 4 ص 333. ]
فاتقوا الله الذى انتم بعينه و نواصيكم بيده. [ نهج البلاغه، خطبه 182. ]
پس بترسيد از خدايى كه بر كارهاى شما بيناست و بر شما چيره و تواناست. [ شرح ابن ميثم ج 3 ص 403. ]
لفظ "عين" مجاز است براى علم و از باب اطلاق سبب بر مسبب آن است. چون عين "چشم"، مستلزم علم است و اينكه پيشانى آن در دست اوست يعنى در قدرت اوست و تخصيص "ناصيه"، براى اشعار به عظيم الشان ترين عضو انسان است و اطلاق "يد" بر قدرت نيز مجاز مرسل از باب اطلاق سبب قابلى بر مسبب آن است. [ شرح ابن ميثم ج 3 ص 403. ]
فالقرآن آمر زاجر و صامت ناطق. [ نهج البلاغه، خطبه 182. ]
پس قرآن فرمان دهنده است و بازدارنده، خاموش است و گوينده.
اطلاق "آمر" و "زاجر" بر قرآن از باب اطلاق اسم سبب بر مسبب است، چرا كه آمروناهى، در حقيقت خداوند تعالى است. [ شرح ابن ميثم ج 3 ص 400. ]
در توصيف پيامبر "ص":
و خلعت اليه العرب اعنتها... حتى انزلت بساحته عداوتها. [ نهج البلاغه، خطبه 158. ]عرب به رشته ى طاعت او گردن ننهاد و از هر سو براى جنگ با وى براه افتاد.
منظور از "عداوت"، جنگها و شرورى است كه ثمره ى عداوت و دشمنى است و اطلاق لفظ "عداوت" بر "حرب" اطلاق اسم سبب بر مسبب آن است. [ شرح ابن ميثم ج 3 ص 428. ]