ابن نباته، عبدالرحيم بن محمدبن اسماعيل "م- 374 ه ق" كه از اديبان بنام و خطيبان مشهور عرب است و در "حلب" در عهد "سيف الدوله" منصب خطابت داشته است، مى گويد: از خطابه ها گنجى از بر كردم كه هر چند از آن بردارم، نمى كاهد و افزون مى شود و بيشتر آنچه از بر كردم، يكصد فصل از موعظت هاى "على بن ابيطالب" است. در توصيف ابن نباته مى گويند: او خطيبى است فاضل كه گوى سبقت را از ساير خطيبان ربوده است و مردم با عشق و ولع زايدالوصفى خطبه ها و سخنانش را مى خوانند. "ابن ابى الحديد" پس از ذكر مواردى از خطبه هاى ابن نباته گفته است: ما منكر فضل "ابن نباته" و زيبايى اكثر خطبه هاى او نيستيم. اما گروهى متعصب و لجوج كلام او را همپايه كلام "اميرالمومنين" "ره" دانسته اند و بعضى ديگر در اين جهت با آنان مناظره كرده اند. لذا من بر آن شدم كه در اين كتاب شرح نهج البلاغه روشن كنم كه هيچ نسبتى بين كلام او و سخن "اميرالمومنين" "ع" نيست و سخن او در مقايسه با سخنان امام به منزله ى شعر "الابله" و "ابن المعلم" است در مقايسه با شعر "زهير" و "نابغه". [ شرح ابن ابى الحديد ج 7 ص 211. ] وى خطبه ى جهاد "امام على" "ع" را با دو خطبه از "ابن نباته" مقايسه و در خلال آن برترى كلام امام را ترسيم نموده است. [ همان منبع ج 2 ص 83. ] محمد بن شهر آشوب كه از اكابر علماى اماميه ى قرن هفتم است و كتاب "مناقب" خود را در دو مجلد تاليف نموده، مى نويسد: اكنون كه مشغول تاليف كتاب "مناقب على" "ع" هستم، هزار مجلد كتاب، درباره ى مناقب آن حضرت نوشته شده است. مسعودى در جلد دوم "مروج الذهب" مى نويسد: تاكنون آنچه از سخنان گهربار على "ع" را مردم حفظ كردند و ثبت و ضبط گرديده است، چهارصد و هشتاد سخن است كه دويست و سى و نه عدد از سخنان در خطبه هاى آن حضرت مى باشد. [ مقدمه مهدى حايرى بر منهاج البراعه. ] شافعى امام اهل تسنن مى گويد: درباره ى فضايل على "ع" چه بگويم كه دوستان آن حضرت از ترسشان نمى توانستند فضايل ايشان را ذكر نمايند و دشمنان ايشان نمى گذاشتند، مناقب حضرت گفته شود. مع الوصف كتابهاى شيعه و سنى پر از مناقب و مكارم آن بزرگوار است. [ همان منبع. ] شيخ محمد عبده در مقدمه ى شرح خويش مى نويسد: هرگاه بخشى را مطالعه مى كردم و به بخش ديگرى مى پرداختم كاملا احساس مى كردم كه مطلب تازه اى فرا رو دارم. گاه خود را در جهانى بسيار فراخ از مفاهيم والاى مى يافتم كه به زيور عبارات زيبا و شيوا آراسته و پيرامون روانهاى پاك مى چرخد. جرج جرداق دانشمند مسيحى مى گويد: در حقيقت بايد گفت كه شرايط سخنورى كه توافق سخن با اوضاع و احوال است براى هيچ اديبى مانند "على" "ع" جمع نشده است زيرا سخنان وى پس از قرآن بزرگترين نمونه بلاغت است، سخنانى است كوتاه و آشكارا نيرومند و جوشان. در اثر هماهنگى الفاظ و معانى و اغراض بصورت كاملا رسايى درآمده است و انعكاس آن در گوش آدمى شيرين و اثرش با تحريك احساسات توام است. [ جلوه هاى ادبى در كلام امام على "ع"، ص 4. ] اين نويسنده ى معروف و دانشمند مسيحى لبنانى پنج جلد كتاب به نام صوت العداله الانسانيه. درباره ى شخصيت والاى "امام على" "ع" تاليف كرده و در آن مى نويسد: "على" تنها در ميدان جنگ قهرمان نبود، او در همه جا قهرمان بود، در صفاى دل، پاكى وجدان، جذابيت سحرآميز بيان... او انسانى است كامل، آدمى است با حرارت ايمان، آرامش شكوهمند، به ياد مظلومان و تسليم حق و حقيقت. در هر كجا رخ نمايد در همه ى اين ميدانها قهرمان است. [ مقدمه مهدى حايرى بر منهاج البراعه. ] حنا الفاخورى نيز گفته است نبوغ امام بوضوح تمام در پرتو كتاب نهج البلاغه براى ما آشكار مى گردد. نبوغى كه متكى بر تعقلى سرشار است و بر دركى عميق كه دقايق و ظرايف امور نيز از آن پنهان نيست و ژرفاى پديده ها را مى آزمايد. افكار او ثابت و پالوده و به دور از هر ضعف و تشويش در هر جمله اى مى جوشد و بر خلاف آنچه از نثر كهن عربى معهود است كاملا هماهنگ و مرتبط در كنار هم مى نشيند.