جلوه های بلاغت در نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جلوه های بلاغت در نهج البلاغه - نسخه متنی

محمد خاقانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مجاز مرسل به حذف مضاف

اين مجاز را مجاز نقصان نيز مى نامند نظير آيه ى و اسال القريه [ سوره ى يوسف، آيه ى 81. ] به معنى "اهل القريه".

در برابر آن مجاز بالزياده است مانند آيه ى ليس كمثله شى ء. [ سوره ى شورى، آيه ى 11. ]

و قام لواوه فى فتن داستهم باخفافها و وطئتهم باظلافها و قامت على سنابكها. [ نهج البلاغه، خطبه ى 2. ]

و بيرق شيطان را برافراشتند حالى كه فتنه چون شترى مست آنان را به پى مى سپرد و پايمال مى كرد و ناخن تيز بدانها درمى آورد.

اگر تقدير عبارت را به شكل ذيل در نظر بگيريم:"داستهم باخفاف ابلها و وطئتهم باظلاف بقرها و قامت على سنابك خيلها"، بنابر راى "امام فخر رازى" از نوع مجاز مرسل به حذف مضاف است و بنا بر عقيده ى "ابن ميثم" از نوع مجاز در اسناد است. [ شرح ابن ميثم ج 1 ص 242. ] البته اگر تقدير مزبور ملحوظ نشود، اصل عبارت امام على "ع" همچنان كه قبلا شرح داده شد، از نوع استعاره مكنيه ى مرشحه است.

مجاز مرسل به حذف مضاف اليه

مصداق آن بيت ذيل است:




  • انا ابن جلا و طلاع الثنايا
    متى اضع العمامه تعرفونى



  • متى اضع العمامه تعرفونى
    متى اضع العمامه تعرفونى



و تقدير آن چنين است: انا ابن رجل جلا...

مجاز مرسل با علاقه مجاورت

مانند آنكه قضاى حاجت را غايط بنامند، حال آنكه در مجاورت غايط [ الغائط: المكان المطمئن من الارض. ] انجام شده است.

مجاز مرسل با علاقه بدليت

مانند جمله فلان اكل الدم براى كسى كه "ديه" را خورده است از آن جهت كه ديه و خونبها بدل خون است.

مجاز مرسل با علاقه تضاد

و من فاز بكم فقد فاز والله بالسهم الاخيب. [ نهج البلاغه، خطبه ى 29. ]

بى نصيب كسى است كه انتظار پيروزى از شما برد.

در اينجا "فوز" كه به معنى "تحصيل" بكار رفته، در معناى ضد خودش استعمال شده است، نظير آنكه "سيئه" را "جزا" بناميم. [ شرح ابن ميثم ج 2 ص 52. ]

در وصف دنيا: پس از ذكر اين نكته كه اين دنيا نيست كه انسان را فريب مى دهد، بلكه خود انسان است كه فريب مى خورد-:و لهى بما تعدك من نزول البلاء بجسمك و النقص فى قوتك اصدق و اوفى من ان تكذبك او تغرك. [ نهج البلاغه، خطبه ى 214. ]

او با دردها كه به جسم تو مى گمارد و با كاهشى كه در نيرويت پديد مى آورد، راستگوتر از آن است كه به تو دروغ گويد و وفادارتر از آنكه با تو راه خيانت پويد.

استعمال "وعد" بجاى "وعيد" مجاز است از باب اطلاق اسم يكى از ضدين بر ضد ديگر. [ شرح ابن ميثم ج 4 ص 80. ]

مجاز مرسل با علاقه مقبوليت

در توصيف خلقت ملخ:... و جعل لها السمع الخفى. [ نهج البلاغه، خطبه ى 227. ]

و او را گوشى بداد پوشيده و پنهان.

"الخفى" مى تواند معنى گوش مخفى از ديده ى مردمان باشد. اما قول ديگر، آن است كه منظور از سمع خفى، گوش لطيف و ظريفى است كه اصوات خفى را مى شنود.

بنابراين قول، توصيف گوش ملخ به "خفى" مجاز از باب اطلاق اسم مقبول بر قابل آن است. [ شرح ابن ميثم ج 4 ص 141. ]

/ 225