جلوه های بلاغت در نهج البلاغه نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
[ شرح ابن ابى الحديد ج 16 ص 100. ]
اتقوا الله تقيه من شمر تجريدا وجد تشميرا. [ نهج البلاغه، حكمت 201. ]
از خدا بترسيد، ترسيدن وارسته اى كه دامن به كمر زده و خود را آماده ساخته است.
قسمت آخر عبارت فوق جرد تشميرا نيز روايت شده است كه بدين صورت مصداقى از صنعت عكس است. اما روايت جد تشميرا رايج تر و اولى است و بر مقتضاى طبع آن حضرت كه خالى از
تكلف و تصنع بوده، جارى شده است. [ شرح ابن ابى الحديد ج 19 ص 30. ]
مراره الدنيا حلاوه الاخره و حلاوه الدنيا مراره الاخره. [ نهج البلاغه، حكمت 243. ]
تلخى اين جهان، شيرينى آن جهان است و شيرينى اين جهان، تلخى آن جهان.
جمله ى فوق از نوع عكس بين مبتدا و خبر است.
موده الاباء قرابه بين الابناء و القرابه احوج الى الموده من الموده الى القرابه. [ نهج البلاغه، حكمت 300. ]
دوستى پدران سبب خويشاوندى ميان فرزندان است و خويشاوندى را به مودت بيشتر نياز است تا مودت را به خويشاوندى. [ از امام هشتم- عليه السلام- منقول است كه دوستى بيست ساله، خويشاوندى آرد: بهج الصباغه ج 13 ص 101. ]
لا تكن ممن يرجو الاخره بغير عمل... يرى الغنم مغرما و الغرم مغنما. [ نهج البلاغه، حكمت 142. ]
از آنان مباش كه به آخرت اميدوار است بى آنكه كارى سازد... غنيمت [ بندگى خدا. ] را غرامت پندارد و غرامت [ معصيت. ] را غنيمت انگارد.
جمله فوق از نوع عكس بين دو متعلق يك فعل يعنى مفعول به اول و مفعول به دوم است.