جلوه های بلاغت در نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جلوه های بلاغت در نهج البلاغه - نسخه متنی

محمد خاقانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و سپس از قول شيخ خود "ابوعثمان" از "ثمامه" نقل مى كند كه شنيدم كه "جعفر بن يحيى"
بليغ ترين خطيبان عصر خود مى گفت: كتابت عبارت است از تاليف لفظى با اخوات آن. آيا نشنيدى كه شاعرى به شاعر ديگرى در مقام فخر بگويد: من از تو شاعرترم چون من هر بيت شعرى را با بيت برادرش تلفيق مى كنم در حاليكه تو هر بيتى را با پسر عمويش تركيب و انشاد مى كنى. سپس گفت: براى اوج زيبايى در اين باب همين ترا بس كه به كلام "على بن ابى طالب" گوش جان سپارى كه فرمود هل من مناص او خلاص؟ او معاذ او ملاذ؟ او فرار او محار؟

"ابوعثمان" مى گويد: "جعفر بن يحيى" از اين كلام "على" "ع" نيز ابراز شگفتى مى كرد:اين من جد و اجتهد و جمع و احتشد و بنى فشيد و فرش فمهد و زخرف فنجد؟

و مى گفت: "نمى بينى كه هر واژه اى از آن دست در گردن قرينه اش دارد و جذب خويش مى نمايد و با آهنگ خود بر آن دلالت مى كند." آرى "جعفر"، امام را فصيح قريش مى ناميد.

"ابن ابى الحديد" ادامه مى دهد:شك نيست در اين كه "على" "ع" پس از "خدا" و "رسول" فصيح ترين ناطق در زبان عربى بود. علت آن است كه فضيلت خطيب و نويسنده، در سخنورى و كتابت بر پايه ى دو چيز است:مفرد الفاظ و نحوه ى تركيب آنها. مفردات بايستى سهل و سليس و از تقيد و ناهنجارى در امان باشد و كلام امام "ع" چنين بود. اما ظرافت كار تركيبات، مربوط است به مفاهيم نيكو و سرعت تبيين آن براى اذهان مردم و اشتمال آن بر صفاتى كه به اعتبار آنها كلامى بر سخن ديگرى تفضيل مى يابد، مجموعه صفاتى كه در علم بديع مندرج است از قبيل مقابله، مطابقه، حسن تقسيم، ردالعجز على الصدر، ترصيع، تسهيم، توشيح، مماثله، استعاره، لطافت استعمال مجاز، موازنه، تكافو، تسميط و مشاكله و بدون شك مجموعه ى اين ويژگيها در جاى جاى سخنان آن حضرت پخش و پراكنده است، تا بدان حد كه جودت مفردات و حسن تراكيب در كلام هيچكس به پاى او نمى رسد. آن زمان كه او متعمدا دقت خويش را در نظم آنها بكار مى برد از او شگفتيها سر مى زد، بدان حد كه بايد "على" "ع" را در تمام اين فنون امام و پيشتاز مردم دانست. چون حضرت مبتكر آن فنون بود و قبل از وى كسى را بدان راه نبود.

و زمانى كه بدون تعمد و دقت و از سر اقتضاب و ارتجال و تنها با جوشش طبعش سخن مى گفت، شگفتيها دو چندان و مضاعف مى شد.

در هر دو حالت سخن او واضح و روشن بود و سخنوران را در تعقيب او مجالى نبوده و نيست. و
"معاويه" حق داشت كه در جواب آن شكارچى آهو كه به "معاويه" گفت: از پيش جاهل ترين مردمان "يا عاجزترين آنان در تكلم" نزد تو آمده ام، بدون پاسخ دهد:يا ابن اللخناء. العلى تقول هذا؟ و هل سن الفصاحه لقريش غيره؟

اى هرزه گوى بدزبان! آيا از "على" اينچنين ياد مى كنى؟ و آيا قانون فصاحت را كسى جز او براى "قريش" تدوين كرد؟

آرى. "الفضل ما شهدت به الاعداء!"


/ 225