در مورد تقوى:
فما اقل من قبلها و حملها حق حملها. [ نهج البلاغه، خطبه 233. ]پس چه اندكند آنان كه پرهيزگارى را پذيرفتارند و بار آن را چنانكه بايد برمى دارند.
شاهد در "حملها" و "حملها" است.
جناس ناقص
آن است كه دو لفظ در حروف و ترتيب و هيات متفق باشند و در تعداد حروف با هم اختلاف داشتهباشند. در اين صورت حرف زايد يكى بر ديگرى، يا در اول واژه است يا در وسط و يا در آخر آن.
اگر حرف در اول واژه باشد يا در آغاز واژه ى اول است يا در آغاز واژه ى دوم. مثال براى مورد اول:اصبحت بيوتهم قبورا، و ما جمعوا بورا. [ نهج البلاغه، خطبه 132. ]
خانه هاشان گورستان گرديد و گرد آورده شان تباه و پريشان.
مثال براى مورد دوم:
و ايم الله لتحتلبنها دما و لتتبعنها ندما. [ نهج البلاغه، خطبه 55. ]سوگند به خدا كه از اين پس خون خواهيد خورد و پشيمانى خواهيد برد.
و اگر حرف زايد در وسط واژه ى يكى از متجانسان باشد يا در وسط متجانس اولى است يا در وسط دومى.
مثال براى مورد اول:
الحمدلله الذى لا يفره المنع و الجمود و لا يكديه الاعطاء والجود. [ نهج البلاغه، خطبه 90. ]سپاس خدايى را كه نابخشيدن و بخل ورزيدن بر مال او نيفزايد و دهش و بخشش او را مستمند ننمايد. و نيز:ان كلام الحكماء اذا كان صوابا كان دواء و اذا كان خطا كان داء. [ نهج البلاغه، حكمت 257. ]
گفتار حكيمان اگر درست باشد، درمان است و اگر نادرست بود، درد تن و جان.
فاعتبروا بما كان من فعل الله بابليس اذ احبط عمله الطويل و جهده الجهيد. [ نهج البلاغه، خطبه 234. ]
پس از آنچه خدا به شيطان كرد پند گيرد، كه كردار دراز مدت او را باطل گرداند و كوشش فراوان او بى ثمر ماند.