مثالهاى ديگرى از سجع متوازى:
وظف لكم مددا فى قرار خبره و دار عبره. [ نهج البلاغه، خطبه 82. ]خدا، يكان يكان شما را در علم مخزون خود بشمار آورد و براى هر يك زمانى معين كرد، در اين جهان
كه جاى محنت است و خانه ى ابتلا و عبرت.
بين واژه هاى "خبره" و "عبره" علاوه بر تجنيس، سجع متوازى نيز برقرار است.
و لقد كنا مع رسول الله- صلى الله عليه و آله- نقتل آباءنا و ابناءنا و اخواننا و اعمامنا، ما يزيدنا ذلك الا ايمانا و تسليما و مضيا على اللقم و صبرا على مضض الالم. [ نهج البلاغه، خطبه 55. ]
ما در ميدان كارزار با رسول خدا بوديم. پدران، پسران، برادران و عموهاى خويش را مى كشتيم و در خون مى آلوديم. اين خويشاوند كشى ما را ناخوش نمى نمود، بلكه بر ايمانمان مى افزود كه در راه راست پابرجا بوديم و در سختيها شكيبا.
واژه هاى "اللقم" و "الالم" از نوع سجع متوازى است.
اعجبوا لهذا الانسان ينظر بشحم و يتكلم بلحم و يسمع بعظم و يتنفس فى خرم. [ نهج البلاغه، حكمت 7. ]
از اين آدمى شگفتى گيريد، با پيه مى نگرد و با گوشت سخن مى گويد و با استخوان مى شنود و از شكافى دم برمى آورد.
الفاظ "شحم"، "لحم"، "عظم" و "خرم" همه از نوع سجع متوازى است.
و الذى بعثه بالحق لتبلبلن بلبله و لتغربلن غربله. [ نهج البلاغه، خطبه ى 16. ]
به خدايى كه او را به راستى مبعوث فرمود، به هم خواهيد درآميخت و چون دانه كه در غربال، ريزند روى هم خواهيد ريخت.
"بلبله" و "غربله" سجع متوازى است.