جلوه های بلاغت در نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جلوه های بلاغت در نهج البلاغه - نسخه متنی

محمد خاقانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

"شريف رضى" در تمام موضوعاتى كه شاعران عصر بدان پرداخته اند، شعر سروده، مثل تهنيت عيد نوروز، عيد اضحى و عيد فطر، حلول رمضان، جشن مهرگان، تهنيت نوزاد، مدح خلفا و امرا و وزرا،
مرثيه بزرگان و نزديكان مخصوصا در سوگ "سيدالشهدا" و عاشوراى حسين "ع"، فخريات، شكوه از روزگار، رنج پيرى، حجازيات و شيعيات كه انگيزه سرودن "شيعيات" زندگانى سخت علويات يا طالبيين محروم از قدرت بوده و اشعار "حجازيات" كه حاوى احساسات عاشقانه اوست كه در راه حج و موسمهاى حج سروده شده، حاوى تمام خصوصيات غزل است. بهترين و زيباترين انواع شعر در ديوان "شريف رضى" مراثى اوست كه بسيارى از نقادان و شعرشناسان، وى را استاد مرثيه سرايان عرب مى دانند. [ شرح ديوان الشريف رضى: محى الدين عبدالحميد ج 1، ص 19 -5. ]

شعر او آواى دوستيها و آلام او بود و سرودى از سرودهاى فخر و اعتزاز بود كه مراسم حج و مسير حج با موضوعات حجازياتش آن را به او وحى مى كرد و علويون و طالبيون محروم از حاكميت، شيعيانش را بدو وحى مى كردند. بيماريها و خطرها بر او هجوم مى آورد و در اين هنگام بسيار از پيرى سخن مى گفت. قضا، گريبان دوستان و نزديكانش را مى گرفت و او اشكهاى صادقانه ى خود را در مرثيت آنان فرو مى باريد. مجد و عظمت خاندانش را در فخرياتش يادآور مى شد و نيروى شعر او هميشه بيان روح و روان او بود.

قدما مى گفتند: نفس متادب صيقل نمى يابد مگر با حفظ هاشميات "كميت" و خمريات "ابى نواس" و زهديات "ابى العتاهيه" و تشهبيهات "ابن المعتز" و مدائح "بحترى" و حجازيات "شريف رضى". حجازيات شريف رضى حدود 40 قصيده است كه شاعر، آتش عشق خويش را در آن تضمين نموده و نبوغ خود را به فضل مراسم و مسير حج در آن شكوفا نموده است.

"شريف رضى" مى ديد كه مردم به مواهب فطرى كه مايه ى غناى آنان در عصر "امرى ء القيس" بود، قناعت نمى كردند. در نفس خويش نيز اشتياقى به باديه نشينى و صفاى آن احساس مى كرد، پس بر آن شد كه ميل درونى خود را با مقتضاى زمانه تلفيق كند و بهره اى كه از صفاى طبع و ذوق نيكو داشت، بسيار در اين مهم به او كمك كرد. بدين روى فن او امتزاجى از باديه نشينى و تمدن بود و جز خشونت، ويژگيهاى شعر قديم را داشت و در ضمن نرمى، روانى و آراستگى شعر دوران تمدن را نيز در خود داشت.
"شريف" در سرودن شعر بسيار جدى بود. مناسبتها را برمى گزيد و بر نگارش اشعار خود به زبانى فصيح و دور از ركاكت حرص مى ورزيد. بر آن بود كه بلاغت از تكلف و تصنع برى است و در عين حال همواره صرفا ناشى از طبع نيست، بلكه با همت و كوشش و بردبارى در انتخاب واژگان و شكار مفاهيم مى توان بدان دست يافت.

"شريف رضى" اگر بر تقليدهاى ادبى كه در عصرش رواج داشت و متكى به آرايشهاى لفظى بود، شوريد و اگر فن بيان را نه صرفا نوعى تصنع، بلكه مايه ى كشف و جلاى معنى دانست، ولى در عين حال از زيباييهاى ادبى كه بر بلاغت كلامش مى افزايد و بدان رونق مى بخشد، اعراض نمى كرد و استعارات و تشبيهات لطيفى را بكار مى بست كه ذوق سليمش بدان رهنمون مى گشت. با آنكه در استعاره سرآمد شاعران و در تشبيه، بليغ ترين آنان گرديد اما محسنات لفظى او را به حشو و اطناب نكشاند. وى درباره قصايد نيكوى خويش چنين مى گويد:




  • منتصبات كالقنا لا نرى
    لا يفضل المعنى على لفظه
    شيئا و لا اللفظ على المعنى



  • عيا من القول و لا افنا
    شيئا و لا اللفظ على المعنى
    شيئا و لا اللفظ على المعنى



... او بخاطر جوشش احساس بسيار به صنعت تشخيص متوسل مى گردد و به صنعت درونگرايى كه خواننده آن را به عنوان يك صنعت احساس نمى كند.

موسيقى سحرانگيزى از الفاظ و قوافى او برمى خيزد كه در نفس آدمى موج مى زند و اثرى عميق از خود بر جاى مى گذارد. در موسيقى شعر خود با "بحترى" استاد نغمه سرايى در شعر، هماوردى مى كند و در شعر وجدانى، "متنبى" و "ابن الرومى" و "ابى تمام" را پشت سر مى گذارد. [ تاريخ الادب العربى، حنا الفاخورى ص 668. ]

/ 225