در وصيت به امام "حسن مجتبى" "ع":
انما مثل من خبر الدنيا كمثل قوم سفر نبابهم منزل جديب فاموا منزلا خصيبا و جنابا مريعا فاحتملوا و عثاء الطريق و فراق الصديق و خشونه السفر و جشوبه الحطعم لياتوا سعه دارهم و منزل قرارهم فليس يجدون لشى ء من ذلك الما و لا يرون نفقه فيه مغرما و لا شى ء احب اليهم مما قربهم من منزلهم و ادناهم من محلهم.و مثل من اغتربها كمثل قوم كانوا بمنزل خصيب فنبابهم الى منزل جديب فليس شى ء اكره اليهم و لا افظع عندهم من مفارقه ما كانوا فيه الى ما يهجمون عليه و يصيرون اليه. [ نهج البلاغه، نامه 31. ]
داستان آنان كه دنيا را آزمودند و شناختند همچون گروهى مسافرند كه به جايى منزل كنند، ناسازوار و از آب و آبادانى به كنار و آهنگ جايى كنند پر نعمت و دلخواه و گوشه اى پر آب و گياه. پس رنج راه را بر خود هموار كنند و بر جدايى از دوست و سختى سفر و ناگوارى خوراك، دل بنهند كه به خانه ى فراخ خود برسند و در منزل آسايش خويش بيارمند. پس رنجى را كه در اين راه بر خود هموار كردند، از ار نشمارند و هزينه اى را كه پذيرفتند تاوان به حساب نيارند و هيچ چيز نزدشان خوشايندتر از آن نيست كه به خانه شان نزديك كند و به منزلشان درآورد.
و داستان آنان كه به دنيا فريفته گرديدند همچون گروهى است كه در منزلى پر نعمت بودند و از آنجا رفتند و در منزلى خشك و بى آب و گياه رخت گشودند پس چيزى نزد آنان ناخوشايندتر و سخت تر از جدايى منزلى نيست كه در آن بسر مى بردند و رسيدن به جايى كه بدان روى آورند.
مقايسه آزمايندگان خبره ى دنياشناس و خود دنيا با مسافران و منزلگاه خشك و رنج سفر كه سرانجام بسر آيد و نيز مقايسه فريب خوردگان دنيا و خود دنيا با مسافران ديار حاصلخيزى كه عاقبت از آن دست بكشند، هر دو از نوع تشبيه تمثيل است و سراسر حاوى نكات لطيف و مايه عبرت خلايق است.