جلوه های بلاغت در نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جلوه های بلاغت در نهج البلاغه - نسخه متنی

محمد خاقانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

هر دو فعل استعاره ى تبعيه و مجاز است، چون جماد، در حقيقت فراخوانده نمى شود و كسانى هم كه آسمانها را زنده و داراى نفس ناطقه مى دانند، قايل به مكلف بودن آنها نيستند. در لغت عرب، اين نوع مجاز كه مرتبط با صنعت "تشخيص" بديع نيز هست، فراوان يافت مى شود. نظير قول را جزى كه چنين سروده است:




  • امتلا الحوض و قال قطنى
    مهلا رويدا قد ملات بطنى



  • مهلا رويدا قد ملات بطنى
    مهلا رويدا قد ملات بطنى



[ شرح ابن ابى الحديد "به نقل از لسان العرب" ج 10 ص 83. ]
حوض پر شد و گفت بس است. مرا مهلت بده، شكمم را انباشتى.

... او اصبر على طخيه عمياء يهرم فيها الكبير و يشيب فيها الصغير. [ نهج البلاغه، خطبه 3. ]

... يا صبر پيش گيرم و از ستيز بپرهيزم؟ كه جهانى تيره است و بلا بر همگان چيره، بلايى كه پيران در آن فرسوده شوند و خردسالان پير.

در دو فعل يهرم و يشيب هم احتمال حقيقت مى رود و هم احتمال مجاز استعاره تبعيه تصريحيه. اگر حقيقت لحاظ شود، منظور طولانى بودن حكومت خلفاى قبل از امام "ع" است كه در آن مدت، پيران، فرسوده و كودكان، پير شدند و اگر مجاز لحاظ شود منظور دشوارى آن ايام است به گونه اى كه گويا پيران را از كار انداخته و خردسالان را به پيرى مى كشاند، همچنان كه عرب مى گويد: هذا امر يشيب له الوليد گرچه در حقيقت پير و فرتوت نشده باشد. [ شرح ابن ابى الحديد ج 1 ص 154. ]
قال له "ابن عباس": يا "اميرالمومنين" لو اطردت خطبتك من حيث افضيت. [ نهج البلاغه، خطبه 3. ]

"پسر عباس" گفت: اى اميرمومنان! چه شود كه به خطبه بپردازى و سخن را از آنجا كه ماند، آغاز كنى؟

فعل افضى استعاره است، چون اصل آن به معنى خروج به فضاى باز است. گويى "ابن عباس" امام "ع" را آنگاه كه سكوت كرد، به فردى تشبيه كرده است كه از درون ديوارهاى خانه به فضاى باز قدم مى گذارد. با اين وجه شبه كه نفس آدمى و قواى آن، هنگام ايراد خطبه يا سرودن اشعار، در نهانخانه قلب مجتمع مى شود و آنگاه كه كلامش قطع مى گردد، از آن نهانخانه بيرون مى آيد و به استراحت مى پردازد. [ شرح ابن ابى الحديد ج 1 ص 204. ]

/ 225