جلوه های بلاغت در نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جلوه های بلاغت در نهج البلاغه - نسخه متنی

محمد خاقانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

"اصمعى" دو قطب اين مدرسه يعنى "زهير" و "حطيئه" را چنين وصف مى كند: "زهير بن ابى سلمى" و "حطيئه" و افرادى از اين قبيل 'بردگان شعرند' و اين است وصف هر كسى كه همه اشعارش را نيكو بسرايد و در هر بيت درنگ كند و آن را اعاده نمايد تا آنگاه كه تمامى ابيات قصيده در زيبايى هماهنگ و يكسان گردند. [ البيان و التبيين 2 /13. ]

اين زيبايى بر اساس تصفيه و تهذيب شكل مى گرفت. شاعرى چون زهير يا حطيئه آنگاه كه قصيده اى مى گفتند در اجزاى آن مى انديشيدند و بيتى را كم و بيتى را اضافه مى كردند. عبارتى را در اينجا و آنجا اصلاح مى نمودند و ابيات را از ناخالصيها تطهير مى كردند و قوافى را از تنگناها در مى آوردند. در "اغانى" آمده است:'حطيئه' روايتگر شعر 'زهير' و خاندان 'زهير' بود. آورده اند كه او نزد 'كعب' برفت و بدو گفت: تو از اينكه من راوى شعر خاندان شمايم و تنها به شما گراييده ام، مطلعى. غير از من و تو بزرگانى مرده اند. پس اى كاش شعرى مى سرودى و در آن از خودت ياد مى كردى و مرا پس از مرگ بجاى خويش مى نشاندى... چرا كه مردم شعر شما را بيشتر روايت مى كنند و بدان شتاب بيشترى مى گيرند كه 'كعب' چنين سرود: [ الاغانى طبع دارالكتب 2 /165. ]







  • فمن للقوا فى شانها من يحوكها
    كفيتك لا تلقى من الناس واحدا
    تنخل منها مثلما نتنخل



  • اذا ماثوى كعب و فوز جرول
    تنخل منها مثلما نتنخل
    تنخل منها مثلما نتنخل



[ تنخل مساوى انتخب و اختار. ]




  • نثقفها حتى تلين متونها
    فيقصر عنها كل ما يتمثل



  • فيقصر عنها كل ما يتمثل
    فيقصر عنها كل ما يتمثل



/ 225