جلوه های بلاغت در نهج البلاغه نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
گروه دوم: پيروان "احمد بن حنبل" و ديگرانى كه باب عقل و تعقل را كلا بسته و تاويل را حتى در
مورد آيه كن فيكون نمى پذيرند و آن را خطابى متشكل از حروف و اصوات و متعلق به شنوايى ظاهرى مى دانند كه خدا در هر لحظه به عدد هر مخلوقى آن صوت را ايجاد مى كند. تا آنجا كه حتى يكى از "حنابله" مى گويد: باب تاويل در همه جا بسته است جز در سه جمله از كلمات پيامبر "ص": "الحجر الاسود يمين الله فى الارض" و قلب المومن بين اصبعين من اصابع الرحمن و "انى لاجد نفس الرحمن من جانب اليمن" و "مالك بن انس" در پاسخ سوالى درباره ى استوارى خدا بر عرش، گفت: الاستواء معلوم و الكيفيه مجهوله و الايمان به واجب، والسوال عنه بدعه.
گروه سوم: پيروان "ابوالحسن اشعرى" هستند كه در باب تاويل قايل به ميانه روى شدند، بدين صورت كه اين باب را در احوال مبدا گشودند و در احوال معاد بستند. آنان اكثر صفات الهى از قبيل رحمت، علو، عظمت، اتيان، ذهاب و مجى ء را تاويل كردند و الفاظ مربوط به آخرت و معاد را بر ظواهر آن ابقا كردند و تاويل در آن را ممنوع دانستند. "معتزله" از آنان پيشى گرفتند، در بين صفات خدا حتى صفاتى را تاويل كردند كه "اشاعره" از تاويل آن پرهيز داشتند. آنها سمع را به مطلق علم به مسموعات تاويل كردند و بصر را به مطلق مبصرات، معراج را تاويل كرده و آن را غيرجسمانى پنداشتند و نيز عذاب قبر و صراط و برخى ديگر از احكام آخرت را. اما در مقابل به حشر جسمانى اجساد در بهشت و اشتمال بهشت بر ماكولات و مشروبات و منكوحات و لذتهاى حسى و جهنم و اشتمال آن بر جسم محسوسى كه پوستها را مى سوزاند و پيه ها را ذوب مى كند، اقرار كردند.
پاره اى فيلسوفان و ماديگرايان از اين نيز فراتر رفتند و همه اوصاف و افعال آخرت را تاويل نمودند و آنها را به دردهاى عقلانى روحانى يا لذتهاى عقلانى روحانى تاويل كردند. حشر اجساد را منكر شدند و نفوس مفارق را معذب به عذاب يا متنعم به نعمتهايى دانستند كه نامحسوس است...
دسته ى سوم اگر چه اهل ميانه روى اند و بين "تشبيه" و "تنزيه" راهى ميانه را انتخاب كرده اند اما ميانه روى آنان معجونى از تشبيه در بعضى امور و تنزيه در بعضى ديگر است. نظير آن كس كه به پاره اى از آيات قرآن ايمان آورد و منكر آيات ديگر شود كمن يومن ببعض و يكفر ببعض.
گروه هاى مزبور، هر كدام سعى در نقض و ابطال نظريات ديگرى داشتند: كلما دخلت امه لعنت
اختها. [ سوره ى اعراف، آيه ى 38. ]
حال آنكه در طريقت اهل الله، اختلافى نيست و مآخذ علوم و معارف آنان همه از سوى خداست و لو كان من عند غيرالله لوجدوا فيه اختلافا كثيرا... [ سوره ى نساء، آيه ى 82. ]
گروه چهارم: اهل الله اند و در طريقت آنان، آيات و احاديث بدون صرف و تاويل بر مفاهيم اصلى آنها حمل مى گردد- چنانكه سيره ائمه معصومين "ع" نيز چنين بود- ولى همراه با تحقيق معانى آنها به گونه اى كه مستلزم تشبيه و نقص و تقصير در حق خدا نگردد... و اين اجراى اخبار، بر هيات آنهاست بدون تاويل و بدون تعطيل- آنچنان كه يكى از فضلا گفته است-
بدين لحاظ، معانى قرآن و حديث، حق است و صدق، گرچه در وراى معانى ظاهر، مفهومات ديگرى نيز دارند و مويد اين قول حديث مشهور است: ان للقرآن ظهرا و بطنا و حدا و مطلعا. [ تلخيص مطالب صدرالمتالهين در مفاتيح الغيب ص 84 الى 93. ]
بر اساس نظر "ملاصدراى شيرازى" "ره" در تحليل واژه هايى مانند عين الله، يدالله و ساير صفات الهى، بايستى معانى ظاهرى را به همان شكل كه عامه ى مردم بر اساس عرف لغت مى فهمند، پذيرفت و اين به وجهى، تشبيه است و آنگاه، سلوب و نقايص را از آن مرتفع كرد و در صدد تحقيق در معانى آنها برآمد كه گرچه فراتر از معانى ظاهرى الفاظند اما نفى كننده و نقيض آنها نيستند كه اين به وجهى تنزيه است.