جلوه های بلاغت در نهج البلاغه نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
ان الغزاله لا تخفى عن البصر. [ شرح ابن ابى الحديد ج 18 ص 395. ]
ان الطمع مورد غير مصدر و ضامن غير وفى. و ربما شرق شارب الماء قبل ريه. [ نهج البلاغه، حكمت 267. ]
طمع، كشاننده ى به هلاكت است و نارهاننده و ضامنى است، حق ضمانت نگزارنده و بسا نوشنده كه گلويش بگيرد و پيش از سيراب شدن، بميرد.
جمله ى آخر كلامى است فصيح، در تمثيل حال كسى كه مرگ ناگهان او را فرا مى گيرد، يا شدايد و مهالك وى را غوطه ور مى سازند، در حاليكه او سرگرم زندگانى دنياست. [ شرح ابن ابى الحديد ج 19 ص 166. ]
و كيف يراعى النباه من اصمته الصيحه؟ [ نهج البلاغه، خطبه 4. ]
و آن كه بانگ بلند او را كر كند، آواى نرم چگونه در او اثر كند؟
"نباه" صوت خفى است و معناى آن، اين است كه آن كس كه از عبرتهاى آشكار، اندرز نمى گيرد، چگونه مى تواند از عبرتهاى ضعيف درس فرا گيرد؟ اين فرد همچون مردى است كه از شنيدن فرياد گوش خراش، كر است، پس شنيدن صداى ضعيف، براى او محال است.
در ادامه ى جمله ى فوق آمده است:ربط جنان لم يفارقه الخفقان.
دلى كه از ترس خدا لرزان است، پايدار و با اطمينان است.
اين نيز مثلى است و دعايى براى ثبات و آرامش قلبى كه همواره در خوف از خدا بسر مى برد. [ شرح ابن ابى الحديد ج 1 ص 209. ]
و لقد ضربت انف هذا الامر و عينه و قلبت ظهره و بطنه. [ نهج البلاغه، خطبه 43. ]
من اين كار را نيك سنجيدم و درون و برون آن را ژرف ديدم.