ابتدا بايد ديد كه آيا حكومت از ديدگاه امام عليه السلام به همان معنايى است كه در فرهنگ متداول جهان كهن و جهان امروز از آن فهميده مىشود؟ يعنى حكومت مترادف است با فرمانروايى، سلطه، تحكم و احيانا برخوردارى حاكم يا حاكمان از امتيازاتى در زندگى يا حكومت در فرهنگ نهج البلاغه، مفهوم ديگرى دارد؟ در اين باب از چند كلمه و اصطلاح مشخص در نهج البلاغه استفاده مىكنيم كه عنوان امام، والى و ولى امر براى حاكم و عنوان رعيت براى مردم از آن قبيل است. (87)در قرآن و همين طور در حديث - مخصوصا در نهج البلاغه - دو چهره از حاكم تصوير شده است: يك چهره ى مثبت و يك چهره ى منفى. چهره ى مثبت به عنوان امام هدى - امام هدايت كننده به حق - معرفى مىشود و چهره ى منفى هم به عنوان امام و پيشواى آتش و گمراهى، شناسايى مىشود. امام هدى، پيغمبران و اوليا و حكام به حق اسلامى و حكام بنده ى خدا و شايسته بر طبق معيارهاى الهى هستند؛ و امام باطل - امام آتش - طاغوتها هستند. (88)