اين يك بحث است كه آيا براى جامعه ى انسانى، وجود فرماندهى و حكومت، امرى ضرورى است يا نه استنتاج از اين بحث به معناى التزام به لوازمى در زندگى جمعى است و صرفا منحصر به اين نيست كه ما قبول كنيم حكومت براى جامعه لازم است؛ بلكه نتيجه ى بحث ما در شيوه ى فرماندهى و در شيوه ى فرمانبرى و در اداره ى جامعه نيز مشخصات و خطوط ويژه يى را ترسيم خواهد كرد. (89)مساءله ى ضرورت حكومت در نهج البلاغه در مقابل گرايش و جريان قدرتمندانه مطرح مىشود... از اين گرايشها هميشه در جوامع وجود داشته و امروز هم هست و در آينده نيز تا وقتى كه اخلاق انسان، كامل و درست نشود؛ چنين گرايشهايى وجود خواهد داشت. (90)