حضرت امير عليه السلام در خطبه هاى خود، عامل همه ى خوشيها و برخورداريها و عزت و شرف ملتهاى گذشته را دورى گزيدن از پراكندگى و جدايى و ملازم شدن با الفت و وحدت مىداند و مردم را به يگانگى و حفظ وحدت و الفت تحريص مىكند.حضرت امير عليه السلام در خطبه هاى خود كينه ى دلها نسبت به يكديگر درگيرى و بدخواهى افراد نسبت به هم، پشت كردن و عدم همكارى مردم را علت سقوط و انحطاط آنان ذكر مىكند. (106)حضرت امير عليه السلام در نهج البلاغه محور وحدت را رهبرى جامعه مىداند؛ يعنى امام و رهبر جامعه مركز و محور وحدت است و حضرت امير عليه السلام خطاب به مسلمانان زمان خود بر محور وحدت بودن رهبر و امام تأكيد كرده است. با توجه به همين محور بود كه مسلمانان در زمان حضرت رسول اكرم صلّى الله عليه و آله به عزت و شرف رسيدند. در حالى كه در زمان حكومت على عليه السلام مردم با بى توجهى خود به رهبرى يعنى بى توجهى به محور وحدت، دچار تفرقه شدند و دنياى اسلام از آن زمان به انحطاط كشيده شد و تا قرون متمادى نتوانست كمر راست كند. (107)امروز تفاهيم و وحدت طلبى يك وظيفه است و هميشه وظيفه من بوده است. يك بحث علمى و اعتقادى در نهج البلاغه اين حقيقت را به ما نشان مىدهد و ما نمى توانيم چشممان را روى هم بگذاريم و آنچه را كه نهج البلاغه با صراحت مىگويد، نديده بگيريم. (108)براى استحكام نظام و حركت اجتماعى، وحدت و هماهنگى لازم و تفرقه زيان بخش است. اميرالمؤمنين عليه السلام در نهج البلاغه مىفرمايند: در اقوام گذشته هر جا وحدت و اتفاق نظر و هماهنگى و همدلى بين مردم بود، عزت و بزرگوارى و قدرت و شرف متعلق به آن اقوام و ملتها بود و هر جا دلها و راهها از هم جدا شد و وحدت از سر مردم سايه برچيد وضع زندگى مردم نابسامان شد و عزت آنها تبديل به ذلت شد، پيشرفت آنها متوقف شد و دچار عقب نشينى و عقب گرد شدند. (109)