فصل دوازدهم: تقوا در نهج البلاغه - نهج البلاغه از دیدگاه مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنه ای نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نهج البلاغه از دیدگاه مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنه ای - نسخه متنی

سید علی خامنه ای؛ گردآورنده:محمدمهدی علیقلی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فصل دوازدهم: تقوا در نهج البلاغه

يكى از مهمترين موضوعات در نهج البلاغه تقواست يعنى انسان مؤمن، پرواى كار خود را داشته باشد، برحذر باشد، حواسش جمع باشد و مواظب و مراقب اعمال و حركات و رفتار خود باشد. غفلت و شهوت، او را از راهى كه به مقتضاى ايمان انتخاب كرده است، منحرف نكند و خيال كند دارد در راه حركت مىكند؛ يك وقت چشم باز كند ببيند از راه منحرف شده است. (110)

اگر تقوا در جامعه وجود نداشته باشد و مردم به تدريج مايه ى تقواشان رقيق شود و از بين برود، ادامه ى حيات اسلامى ممكن نيست. و اگر ما روح استغفار را در خودمان زنده كنيم، تا حدود زيادى جبران خواهد شد. طلب مغفرت كردن، در نهج البلاغه از قول اميرالمؤمنين عليه السلام آمده است كه فرموده اند: خداوند متعال در زمين دو وسيله ى امان از عذاب براى مردم قرار داده بود و يكى از اين دو امان از دست مردم رفت، مواظب آن ديگرى باشيد و او را از دست ندهيد و به آن تمسك كنيد. آن وسيله ى امنيت و امانى كه تا بود، عذاب خدا بر مردم نازل نمى شد و از دست مردم رفت؛ وجود مقدس پيغمبر صلّى الله عليه و آله بود و آنچه كه باقى مانده استغفار است. (111)

تقوا به معناى درست كلمه را مورد توجه قرار دهيد؛ نه به معناى پرهيزكارى كه يك تحريف است. من به جوانها توصيه مىكنم نوشته ى مرحوم استاد شهيد مطهرى درباره تقوا كه يكى از مجموعه هاى سخنرانيهاى ايشان است و نيز كتاب بسيار خوب سيرى در نهج البلاغه اثر آن مرحوم را بخوانند. معناى تقوا را در كلام اميرالمؤمنين درك كنيد. (112)

تقوا به معناى درست، مصونيت يافتن از گناه است. و لباس التقويى ذلك خير؛ آن تقوايى كه لباس و پوشش براى انسان است و انسان را در مقابل آسيبها و بيماريهاى معنوى و روحى واكسينه مىكند.

زهد به معنى درست كلمه يعنى بى رغبت بودن در مقابل جلوه هاى مادى جهان و اين زندگى. ورع و حلم و رفق و برادرى و محبت و يك رشته اخلاقيات در كلام اميرالمؤمنين وجود دارد و فقط به اين نمى پردازد كه به انسانها ياد بدهد، يعنى مغزشان را درست كند؛ بلكه مىخواهد آنها را از لحاظ روحى و قلبى نيز بسازد و تزكيه كند. پس اول تعليم و دوم تزكيه است.(113)

/ 43