سلمان فارسى رحمةالله، يار باوفاى رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم و اميرالمؤمنين عليه السلام، مى گويد: «روزى به خانه ى فاطمه عليهاالسلام رفتم.ديدم كه دختر رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم با دستاس، جو را آرد مى كند و آنقدر با دست خود دسته دستاس را گردانده بود كه پنجه اش آغشته به خون شده بود. فضه، خدمتكار وى نيز در كنارش نشسته بود و حسين عليه السلام كه كودكى بيش نبود، از گرسنگى مى ناليد و بى تابى مى كرد.عرض كردم: اى دختر رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم! با آنكه دستهايتان خونين است، چرا دستاس را به فضه نمى دهيد تا به آرد كردن جو بپردازد؟ فرمود: اى سلمان! به فرموده پدرم، كارهاى خانه يك روز با من و روز ديگر با فضه است و امروز، نوبت من است.عرض كردم: پس اجازه بدهيد، دستاس را بگردانم يا آنكه حسين عليه السلام را مشغول كنم تا ديگر گريه نكند.فرمود: جو را آرد كن تا من حسين را سرگرم كنم. و من نيز چنين كردم.» [ محرقة القلوب، ص 30. ] فاطمه ى زهرا عليهاالسلام گاهى مى شد كه با دست خود آب مى آورد و مشك آب بر دوش مى كشيد. اميرالمؤمنين عليه السلام مى فرمايد: زهرا عليهاالسلام آنقدر در خانه ام مشك به دوش كشيد كه بند مشك بر سينه ى وى خطى سرخ گذاشت و آنقدر با دست خود، دسته دستاس را گردانيد كه گاه و بيگاه پنجه هاى وى را آغشته به خون مى ديدم. [ منتهى الامال، ج 1، ص 133. ] و قتى كه فاطمه عليهاالسلام به خانه همسر رفت و زندگى مشترك را با اميرالمؤمنين عليه السلام شروع كرد، روزى رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم به ديدنشان رفت و فرمود:كارهاى داخل خانه را فاطمه عليهاالسلام و امور بيرون خانه را على عليه السلام بر عهده گيرد. [ عَلى فاطِمَةَ بِخِدْمَةِ ما دونَ البابِ وَ عَلى عَلىً بِخِدْمَةِ ما خَلفه. ] فاطمه عليهاالسلام كه اين سخنان را از پدرش شنيد، خوشحال شد و گفت:فقط خدا آگاه است كه از سخنان پدرم چقدر خوشحالم. خوشحالى من از اين است كه پدرم كارهاى خانه را به من واگذار فرمود و از كارهاى مردانه و مشاغل سنگين زندگى معافم داشت، چون از اين مى ترسيدم كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مرا در كارهاى مردان شركت بدهد و تكليفى كه بالاتر از طاقت من است، بر من تحميل كند. [ معصوم سوم، ص 191: فلا يعلم ما داخلنى من السرور الا الله. ] اميرالمؤمنين عليه السلام در كارهاى خانه به قدرى به همسرش كمك مى كرد كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در مقام تشويق مى فرمود: هيچ مردى در امور خانه به همسرش كمك نمى كند مگر آنكه در عوض هر تار مويى كه در بدنش وجود دارد، ثواب يك سال عبادت كه روزهايش را روزه و شبهايش را نماز خوانده باشد، در پرونده ى عملش نوشته شود. كسى كه از خدمت خانواده اش رو بر نتابد، خداوند او را بدون حساب وارد بهشت كند. كسى كه به خانواده ى خود كمك مى كند، در زمره ى افراد صالح بوده، خداوند، خوبى دنيا و آخرت را برايش خواسته است. [ جامع السعاده، ج 2، ص 140. ] دقيقاً معلوم نيست كه اميرالمؤمنين عليه السلام و فاطمه زهرا عليهاالسلام تا چه مدت در خانه ى حارثة بن نعمان اقامت كردند. چيزى كه هست، رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم خانه اى متّصل به مسجد برايشان ساخت كه درب آن، مانند حجرات زنان پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم، به طرف مسجد باز مى شد و فاطمه عليهاالسلام و همسرش پس از ساخته شدن خانه، به آن منتقل شدند. [ فاطمة الزهرا عليهاالسلام، ص 213. ]
فاطمه همسرى نمونه
هيچ گاه نشد كه ميان فاطمه عليهاالسلام و همسرش، اميرالمؤمنين عليه السلام، در طول زندگى كدورتى به وجود آمده باشد. چنان كه اميرالمؤمنين عليه السلام مى فرمايد: به خدا سوگند تا فاطمه عليهاالسلام زنده بود، هرگز او را به خشم نياوردم و هر كارى را كه به او گران مى آمد، انجام نمى دادم. هيچ گاه او مرا خشمگين نساخت و در هيچ كارى نافرمانى من نكرد و هرگاه كه بر او نظر مى كردم،تمام غمها و ناراحتى هايم از بين مى رفت. [ جلاء العيون، ص 123. ] «ثعلبى» به روايت از امام جعفر صادق عليه السلام مى گويد: روزى، رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم وارد خانه دخترش مى شود و مى بيند كه فاطمه عليهاالسلام جامه اى از جُلهاى شتر پوشيده و با دست خود آسياب را مى گرداند و در همان حال فرزندش را شير مى دهد. پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم كه از ديدن اين منظره اندوهگين شده، اشك از ديدگانش جارى مى شود و مى فرمايد:دخترم! امروز تلخكامى هاى دنيا را بچش تا در آخرت، شيرينى هاى آن را بيابى.فاطمه عليهاالسلام عرض كرد:اى رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم! به خاطر نعمتها و كرامتهاى الهى حمد و سپاس مى گزارم.در رابطه با همين موضوع بود كه آيه «وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى، خداوند در روز قيامت آنقدر به تو خواهد داد تا راضى شوى»، نازل شد. [ كشكول، ج 2،ص 285، منتهى الامال، ج 1، ص 132. ]
همسر و كنيز تو!؟
فاطمه عليهاالسلام در برابر همسرش چنان مطيع و فرمانبردار بود كه خود را كنيز همسرش مى دانست. وقتى كه «شيخين» تصميم به عيادت حضرت فاطمه عليهاالسلام گرفتند- چون يقين داشتند كه آن حضرت به خاطر كدورتى كه در مسئله ى فدك، بيعت گرفتن اجبارى از سرور آزادگان و كوفتن درب نيم سوخته بر پهلويش از آنان پيدا كرده بود، اجازه نخواهد داد كه آنها به ملاقاتش بيايند- دست به دامان اميرالمؤمنين شدند تا اجازه ى ملاقات بگيرند. وقتى كه آن حضرت به نزد همسر ستمديده اش مى رود و از او مى خواهد كه با درخواستشان موافقت كند، دختر رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم در پاسخ مى فرمايد:البَيْتَ بَيْتُكَ، وَ الحُرَّة أَمتُكَ، خانه از آن توست و همسر تو هم كنيز تو. [ معصوم سوم، ص 176. ] بدين ترتيب در مقابل خواسته ى شوهرش- بدون آن كه هيچ گونه ابراز نارضايتى كند - تسليم شده و به آنان اجازه عيادت مى دهد.فاطمه عليهاالسلام را مى توان مظهر ادب و تواضع دانست. براى مقام همسر و پدر و مادر احترام زيادى قائل بود. اين درسى است براى همه ى بانوان و دوشيزگان در زندگى خانوادگى و زناشويى كه رضايت خدا را در رضايت همسر و پدر و مادر بجويند وگرنه راه سعادت بر آنان بسته است.در ادب فاطمه عليهاالسلام اين بس كه پدر را به حكم قرآن، رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم خطاب مى كرد و خدمتكار خانه را «بانوى من» و در طول زندگى مشترك با اميرالمؤمنين عليه السلام چيزى از وى نخواست. [ فاطمه عليهاالسلام برترين بانوى اسلام، ص 54. ]
فاطمه قلب و روح پيامبر
رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم در موارد زيادى از فاطمه عليهاالسلام به عنوان روح و قلب خويش ياد مى فرمود و او را پاره ى تن خود خطاب مى كردند. از اين گونه تعبيرات مى توان دريافت كه به جز على عليه السلام هيچ كسى نزد آن حضرت، گرامى تر و محبوب تر از فاطمه عليهاالسلام نيست.«مجاهد» مى گويد: روزى، پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در حالى كه دست دخترش، فاطمه، را در دست گرفته بود، از سراى خويش بيرون آمده فرمود:هر كه فاطمه عليهاالسلام را مى شناسد كه شناخته و نيازى به معرفى نيست و هر كه او را نمى شناسد، پس بداند كه فاطمه عليهاالسلام دختر من، پاره ى تن من و قلب و روح من است. هر كه او را بيازارد، مرا آزرده است و هر كه مرا آزرده باشد، خدا را آزرده است. [ زبدة العارف، ص 456، ناسخ التواريخ، ص 277. ] «جميع بن عمير» مى گويد: با پدرم روزى بر عايشه وارد شديم. ميان ما و عايشه پرده اى آويخته شده بود. پدرم پرسيد: چه كسى نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم محبوب تر است؟ او گفت: هيچ مردى نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم گرامى تر از على عليه السلام و هيچ زنى در نزد آن حضرت محبوب تر از فاطمه عليهاالسلام نيست. [ خصايص مولانا اميرالمؤمنين، ص 29. ] رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم چنان دلبسته دخترش بود كه تحمل دورى وى را نداشت تا جايى كه خانه فاطمه عليهاالسلام را در كنار خانه خود قرار داده بود.على عليه السلام و فاطمه عليهاالسلام، بجز همسران رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم، تنها كسانى بودند كه منزلشان كنار مسجد قرار داشت و با آن حضرت همخانه بودند. اين دو خانه را يك خلوتگاه دو مترى از يكديگر جدا مى كرد. دو پنجره، روبروى همديگر وجود داشت. هر روز صبح، پدر پنجره را مى گشود و به دخترش سلام مى كرد و هرگاه به سفر مى رفت، درب خانه ى فاطمه عليهاالسلام را مى زد و از او خداحافظى مى كرد. فاطمه عليهاالسلام آخرين كسى بود كه با پدرش وداع مى كرد و در مراجعت از سفر، فاطمه عليهاالسلام نخستين كسى بود كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به سراغش مى رفت و درب خانه اش را زده، احوالپرسى مى نمود. [ فاطمه، فاطمه است، ص 127. ] عايشه مى گويد: رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم خطاب به دخترش فرمود:دخترم! خشنود باش كه خداوند متعال تو را از ميان زنان مسلمان و زنان جهان به افتخار و شرف برگزيده است. [ معصوم سوم، ص 37. ] فاطمه عليهاالسلام را پدرش ام ابيها (يعنى مادر پدرش) مى خواند و اين لطيف ترين و عالى ترين تعبيرى است كه پدر درباره ى دخترش بيان مى دارد.
آرامبخش پدر
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم، مادرش را در وجود دختر گراميش مى جست. فاطمه عليهاالسلام يادگار خديجه عليهاالسلام بود و مى توان گفت: خلاصه ى وجود آن دو بود. اكنون نه خديجه عليهاالسلام را داشت و نه آمنه را. آمنه را در دوره ى خردسالى كه هنوز نيازمند محبتش بود از دست داده و خديجه عليهاالسلام نيز از دنيا رفته بود.پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم غم فقدان آن دو را با داشتن فاطمه عليهاالسلام از ياد مى برد. هر گاه فاطمه عليهاالسلام را مى ديد، گويى آن دو زنده اند. دختر نيز لحظه اى از ياد پدر غافل نبود و در هر كارى رضايت او را مى جست تا جايى كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم بارها فرمود: رضايت فاطمه عليهاالسلام، رضايت من است و رضايت من، رضايت خداست، اين بدان معناست كه فاطمه عليهاالسلام هيچ گاه كارى نمى كرد كه موجب ناخشنودى پدر شود.تنها فاطمه عليهاالسلام از محبت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم برخوردار نبود، بلكه اميرالمؤمنين عليه السلام نيز برخوردار از آن بود. روزى اميرالمؤمنين عليه السلام كه ميان فاطمه عليهاالسلام و پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نشسته بود عرض كرد:يا رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم! كدام يك از ما را بيشتر دوست مى داريد؟ ايشان در جواب فرمودند: فاطمه عليهاالسلام نزد من محبوب تر است و تو نزد من عزيزتر. [ ناسخ التواريخ، جلد چهارم از كتاب دوم، ص 256. ] از اين حديث، مى توان دريافت كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم اميرالمؤمنين و فاطمه عليهاالسلام را به يك اندازه دوست مى داشت و هر دو در نظر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم گرامى و ارجمند و برخوردار از عزت و احترام فوق العاده بودند.در اين صورت غاصبان حقوق اين دو گوهر گرانمايه چگونه مى توانند در روز رستاخيز جواب خداوند متعال را باز پس داده و از عذاب الهى در امان بمانند.
فاطمه ى طاهره
يكى از نامهاى فاطمه زهرا عليهاالسلام طاهره است و اين نامى است الهى كه در قرآن بدان اشاره رفته است.به اجماع مفسران و محدثان شيعه و سنى، آيه ى تطهير شامل فاطمه عليهاالسلام، اميرالمؤمنين عليه السلام، امام حسن عليه السلام و امام حسين عليه السلام است. زهى افتخار و مباهات بر اين بانوى با عظمت كه يگانه معجزه ى جاويدان رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم، قرآن آسمانى، او را به طهارت و پاكى ستوده است و اين طهارت و پاكيزگى علاوه بر او، همسر والامقامش،اميرالمؤمنين عليه السلام و فرزندان عظيم الشأنش، حسن و حسين عليهماالسلام را نيز در بر گرفته است!به راستى اگر فاطمه ى طاهره عليهاالسلام نبود، آيا ريشه ى درخت امامت و ولايت قطع نمى شد؟ آيا نهال برومند اسلام كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به خاطر به ثمر رسيدنش، متحمل آن رنج و مشقت شده بود، مى توانست بارور گردد؟ خداوند در قرآن كريم مى فرمايد:محققاً، خداوند مى خواهد كه رجس و پليدى را از شما اهل بيت پيامبر دور كرده و پاك گرداند. [ إنَّما يُريدُ اللَّه لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِجْسَ أَهَل البَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُم تَطْهيراً. (احزاب/ 33). ] اخبار و احاديث وارده همگى بر اين نكته دلالت دارند كه فاطمه عليهاالسلام، همسر و فرزندانش (حسنين عليهماالسلام) از اهل بيت اند، هر چند بعضى بر اين عقيده اند كه منظور از اهل بيت، زوجات پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم بوده و مراد از رجس، گناه است كه خداوند متعال ايشان را از ارتكابش منع فرمود.
اهل بيت كيستند؟
اين قول كه خطاب آيه ى تطهير به زوجات پيامبر است، به مقاتل نسبت داده شده، ولى با ظاهر آيه، منافات دارد، چه خطاب آيه به مردان است نه زنان. ضمير«كم» در «عنكم الرجس» جمع مذكر حاضر است و از نظر ادبى، صحيح نيست كه زنان مورد خطاب باشند و با فصاحت و بلاغت قرآن متناسب نيست. [ تفسيرالميزان، ج 16، ص 320، تفسير ابوالفتوح، ج 8، ص 186، كفايةالموحدين، ص 174. ] در اينجا يك اشكال پيش مى آيد و آن اين كه اگر خطاب آيه به مردان است، فاطمه عليهاالسلام كه زن است، چگونه مى تواند مشمول آيه شود.پاسخش اين است كه از باب «تغليب»، فاطمه عليهاالسلام مشمول آيه است، چه وى تنها زنى است كه در ميان اهل بيت عليهم السلام است. در اينجا اگر براى فاطمه عليهاالسلام ضمير مؤنث و براى بقيه ضمير مذكر آورده مى شد، علاوه بر اطاله ى سخن، كلام نيز از فصاحت و بلاغت بيرون مى آمد. پس لازم بود كه ضمير مذكر از باب تغليب (غلبه دادن اكثريت بر اقليت) آورده شود. مثل آنجا كه پدر و مادر را والدين مى گوييم. كلمه ى «والدين» مذكر است در حالى كه مادر را نيز شامل مى شود و از لحاظ ادبى نيز درست و از باب تغليب است. چنان كه خداوند متعال در قرآن كريم مى فرمايد: «وَ بِالْوالِدَيْنِ إحْساناً.» پس اگر مورد خطاب، زنان پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم باشند، چرا پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به ام سلمه- كه اين آيه در خانه اش نازل شد- اجازه نداد كه داخل «كسا» شود و فقط فاطمه عليهاالسلام و همسر و فرزندانش بودند كه داخل كساء شدند؟ به علاوه، صدها روايت- مبنى بر اين كه آيه ى تطهير درباره ايشان نازل شد، نه درباره ى زنان پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم- وارد شده است. [ فاطمه الزهرا عليهاالسلام من المهد الى اللحد، ص 99. ] «ابوسعيد خدرى» مى گويد: پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: اين آيه در حق پنج كس آمد: من، على، فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام.