سفارت آمريكا در تهران از:
وزارت خارجه واشنگتن، دى. سى به:
3 فوريه 14 1978 بهمن 1356 تهران 1/1961 تاريخ:
ايران، بررسى نهضت تشيع " مسلمان شيعى مذهب "
سند شماره 9تارخ: 3 فوريه 14 1978 بهمن 1356 تهران 1/1961
طبقه بندى: محرمانه
از: سفارت آمريكا در تهران
به: وزارت خارجه واشنگتن، دى. سى، داراى حق تقدم 9563
موضوع: ايران، بررسى نهضت تشيع " مسلمان شيعى مذهب "
تهيه كننده گزارش: لمبراكيس
1 " محرمانه تمام متن "
2 خلاصه: گرچه اطلاعات موجود در اين زمينه كافى نيست ولى آنچه كه
مى توان تا اين تاريخ گفت اين است كه نهضت شيعى مذهبها به رهبرى
آيت الله خمينى از سازمان يافتگى بهترى برخوردار است و برخلاف آنچه كه
دشمنان اين نهضت بيان مى دارند اينان با داشتن زمينه فكرى خاص قادر به
مقاومت در برابر كمونيسم هستند. اين امر در افكار مردم ايران ريشه اى
عميق تر از ايدئولوژيهاى غربى و حتى كمونيسم دارد. لكن رويه ها حاكم
نامشخص بوده و احتمالاہ كاملاہ جا نيفتاده است اين امكان وجود دارد كه
جريان حاكم جائى براى فشارهاى روشنفكرانه ضد روحانيت كه در صف
مخالت وجود دارد ايجاد كند كه بيش از آنچه به نظر مى رسد منجر به چيزى
شبيه به جريانات دمكراتيك غربى شود.
3 همانطور كه وزارت امور خارجه و ديگر مخاطبين آگاهند. مدتها است در
تلاشيم تا وسعت و عمق اين نهضت نوظهور شيعى اسلامى ايران را درك
كنيم تا بتوانيم در تحليلها و اتخاذ روشهايمان در آينده استفاده نمائيم ولى
مطالعات ما هنوز به مرحله نتيجه گيرى
و پايانى نرسيده است. اما خالى از فايده نيست اگر بتوانيم درباره اين انقلاب
در حال پيشرفت در ايران در اين مرحله بحرانى قضاوتى آزمايشى بكنيم.
4 ابتدا توانسته ايم تا اين تاريخ مدارك كافى گرد آوريم كه منطقا مطمئن
باشيم كه نهضت اسلامى در راس انقلاب ايران قرار گرفته و رهبر فردى و
سمبليك آن آيت الله خمينى و سازمانهاى مرتبطى كه از او حمايت مى كنند
مى باشد سخنگويان حكومت ايران مدتها است كه پيروان خمينى را
كمونيست يا چپ گرايانى از تيره ئ ماركسيستها مى خوانده اند. ديگر ايرانيان
مطلع از قبيل روزنامه نگاران، تجار و كارمندان دولتى نيز در اين باره
هم عقيده اند. اينان ادعا مى كنند كه از سالها قبل جوانان كمونيست در مدارس
مذهبى رخنه كرده و امروز به صورت ملاها و ديگر سازمان دهندگان نهضت
اسلامى عمل مى كنند و دليل اين ادعاى ايشان نيز اين است كه مذهبى هاى
ايران بخصوص و مردم ايران به طور كلى از تشكيلات و سازماندهى سر
درنياورده و نمى توانند يك چنين نهضتى را انسجام بخشد مگر اينكه تنها
گروه سازمان يافته در ايران يعنى حزب توده آنان را در اين راه يارى داده باشد.
5 اين مخالفان به نظر مى رسد كه در ناديده گرفتن نهضت اسلامى در بعضى
موارد بيش از ناظران غربى تلاش مى كنند. در زمان دو شاه پهلوى، غرب گرايى
مشروعيت و مقامى كسب كرده بود و توانسته بود خاطرات گذشته اسلامى را
از اذهان بسيارى از افرادى كه به مدارس غربى شده مى رفتند و يا تحصيلات
عاليه خود را در خارج از كشور مى گذرانيدند عملا بزدايد پس از كمال
آتاتورك در تركيه و بعد از جنگ جهانى دوم شاهان پهلوى دائم در تلاش
بودند كه نهادهاى اسلامى را به عنوان بقاياى ارتجاعى گذشته اى كه ديگر
مناسب زمان حال نبوده و مطرود است به مردم بشناسانند. براى اينكه اين
پيشگوئيشان باور مردم شود، در اين زمينه و جهت گامهائى نيز برداشتند.
مثلا
حكومت سعى مى كرد كه از كمكهاى مالى مستقيم مردم به ملاها جلوگيرى
كرده و آنان را متكى به مستمريهاى دولتى نمايد. به وسيله دور كردن و
جداسازى ملاها تا حد امكان از انظار عمومى، به تمسخر گرفتنشان به بند
كشيدن بسيارى از رهبرانشان در زنداهاى ساواك، و اصرار بر اينكه ايران بايد
آينده اى غيرمذهبى داشته باشد، شاهان ايران سعى داشتند كه ايران را به
اجبار از طريق يك مرحله غربى شدن كه شامل جدائى حكومت از مذهب
باشد كه در اروپا طى طريقى چند صد ساله داشت، بگذرانند.
6 معذالك، بر همه روشن است كه اسلام عميقاہ در زندگى اكثريت وسيعى از
مردم ايران ريشه دار و به صورت تشيع، قرنها است كه ناسيوناليسم ايرانى نام
گرفته قبل از آنكه حتى پاى ناسيوناليسم امروزى به شرق رسيده باشد. خاندان
پهلوى سعى داشتند ناسيوناليزم امروزه ترى بر اساس بازگشت به سنتها،
افسانه ها و عظمت قبل از اسلام را جانشين اين ناسيوناليزم كهنسال نمايد.
البته اگر اين تلاش به مدت 5 دهه يا چند قرن بى رقيب مى ماند حتماہ موفق
مى شد. اين موفقيت نيز تنها از طريق ايجاد نهادهائى كه بتوانند در ميان مردم
ريشه دوانده و به رقابت با اصول تشيع اسلامى برخيزند به وجود مى آمد.
7 ولى خاندان سلطنتى پهلوى رفرميست از همان اوان با مقاومت يك
ايدئولوژى غربى ديگر يعنى كمونيسم نيز روبه رو شدند. پارلمان نوپا و
ديگر نهادهاى حكومتى در اواخر سالهاى 1940 و اوايل دهه 1950 تقريبا
تحت تاعثير غربى سازى به روش كمونيسم قرار گرفتند. مبارزه توام با موفقيت
شاه فعلى عليه آن مقاومت و مجذوب شدن وى در ايجاد ايرانى مدرن،
غيرمذهبى و صنعتى او را در مورد مقاومت ديرپاى اسلام و تاعثير آن بر مردم كور
كرده بود. در حالى كه تمام تلاشهاى او شخصاہ متوجه تاعسيس يك ايدئولوژى
ايرانى بر اساس "2500 سال شاهنشاهى ايران" و رسيدن به "تمدن
بزرگ" شده بود به نظر
مى رسد كه كمى هم پيشرفت كرده باشد، ولى امروز به وضوح مى توان دريافت
كه تمام اين اعمال باعث عميق شدن تنفر مسلمانان شيعه و گسترش مخالفت
طبقات مختلف مردم نسبت به رژيم گشته بود. امروزه حتى فارسى سخن گفتن
شاه نيز به مسخره گرفته مى شود چون شاه هنگام كاربرد كلمات فارسى دچار
اشتباه مى شود و اين نيز در نظر مردم دليلى ديگر مى شود براى اينكه بگويند
كه او عامل و حافظ منافع خارجيها است، نه مردم.
8 از نظر تاريخى، علماى اسلامى پيدايش تشيع را به مقاومت در برابر
حكام در چند مرحله زمانى نسبت مى دهند. تشيع ابتدا نشانه مقاومت
پارسيها عليه مهاجمين عرب و مغول بود و به تدريج تشيع ايرانى جدا گرديد
و قسمت اعظم آن بعد از آنكه حكام صفوى تشيع را مذهب رسمى دربار
خواندند، مخفى شد و به كارهاى "زيرزمينى" اشتغال ورزيد. بنا به گفته
دانشمندان ايران اين حكام نيرومند پارسى بعداہ تشيع را به صورت نوعى
تسنن درآوردند يعنى از بعضى از نهادهاى شيعى درخواست پيروى از شاه را
نمودند. به عبارت ديگر قرار بر اين شده ك در غياب "امام دوازدهم" شاه
تصميمات عرفى و غيرروحانى را اتخاذ نمايد. همزمان با اين نيروى رسمى
" صفوى " نيروى مقاوم غيررسمى ديگرى " علوى " به وجود آمد كه متكى بر
اصول اختفاى تشيع كهن بود و اعدام مخالفت و نبرد عليه حكام ظالم و فاسد
را نمود
9 نشانه ئ بارز وجودى اين دو نيرو را در ايجاد دو نوع مسجد و مقبره در
بسيارى از شهرهاى ايران، بخصوص از زمان فتحعلى شاه قاجار، يعنى آنها كه
توسط شاه ساخته و حمايت مى شدند و آنها كه مردم مى ساختند و در آنها
براى انجام فرايض دينى حاضر مى شدند، مى توان مشاهده كرد. ائمه جمعه اى
كه توسط شاه برگزيده مى شدند تا بر مساجد شاه نظارت داشته باشند، مورد
بى احترامى موعمنينى واقع مى شدند كه خود به دنبال ملا و مجتهد خود
مى رفتند و از آنها پيروى
كرده و زكوه خود را نيز تنها به آنها مى پرداختند. همين مقاومت علوى
مخفيانه سرانجام در قرن 19 به صورت نهضت تنباكو كه نمايانگر مخالفت
شديد مردم تحت رهبرى روحانيت عليه اعطاى امتياز تنباكو كه توسط شاه
وقت به انگليس بود، به صورت عصيانى آشكار پا به عرصه گذاشت و عامل
اصلى نهضتى بود كه در ابتداى قرن منجر به وضع قانون اساسى در سالهاى
1906 و 1907 گرديد. با وجود اينكه شاه پهلوى سعى داشتند از آن يك عامل
غيرفعال بسازند ولى تشيع علوى قلب انقلاب امروزى است.
10 در ايران امروز به دنبال سازمانهاى سياسى بودند كارى است بيهوده.
دموكراسى پارلمانى مدرن در مدت كوتاهى كه در ايران عرضه شد، موقعيت
چندانى را در اين جهت به دست نياورد و بايد اضافه كرد كه تنها حزب
سياسى نسبتاہ موفق در گذشته اين كشور، حزب كمونيست يا حزب توده بوده
است و بس. اشخاص مهم و نيرومند از قبيل ملاها در پارلمان، نمايندگان كه
حافظ منافع شخصى آنها باشند نيز داشتند. كه گاه گاهى با يكديگر پيمانهاى
موقتى مى بندند و كارهاى باارزشى در جهت توسعه و پيشبرد حكومت
دموكراتيك به مفهوم غربى انجام نداده اند. مصدق تنها نخست وزيرى كه
توانست ميزان قابل توجهى قدرت به دست آورد و رقيبى براى شاه شناخته
شود نيز شخصاہ به صورت خودمختار عمل مى كرد. و يك خاطره و ميراث
سياسى در ايران به جاى گذاشت، ولى سازمان سياسى و يا نويدى براى شكل
گرفتن اين حركت در آينده به چشم نمى خورد. خلاصه اينكه، براى حكومت
بر ايران نيروئى تمركز يافته كه مسلط بر مردم نيز باشد همواره براى حكمروائى
در ايران ضرورت داشته است.
11 نهاد اسلامى از طريق بسيارى از وسايل آموزشى و سوادآموزى كه
قسمت اعظم جمعيت ايران را در طول 5 4 دهه گذشته تغيير داده، تجديد قوا
نموده است. رهبران مسلمان مى توانند بسيارى