خط مشى كشورى و تحليل برنامه، ايران - دخالتهای آمریکا در ایران جلد 4

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دخالتهای آمریکا در ایران - جلد 4

موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

را از شاه در گذشته جبران كند و به ايران بهترين شانس درازمدت را بدهد كه
يك ملت قابل دوام قادر و متمايل به ايفاى نقشى كه برايش آرزومنديم باشد".

" سند شماره 5 " .

مى بينيم كه به طور واضح به اين مى شود كه آنها هستند كه به
شاه براى دادن آزاديهاى سياسى فشار وارد مى آورند و اين برنامه به بهترين
وجهى در زمان شريف امامى دنبال مى شود.

مسلم است كه هدف آمريكا از
اين برنامه رسيدن به اهداف واقعى خود كه در ابتداى مقدمه تشريح شد
مى باشد وگرنه آمريكا معتقد است كه "مردم نمى دانند چه مى خواهند و اگر
انتخابات برگزار شود معلوم نيست كه چه كسى بايد آن را برگزار كند و اگر
مجلس آزادى تشكيل شود، نمايندگان نمى دانند چه بكنند به ناچار شاه بايد
به حكومتش ادامه دهد".

" سند شماره 60 " .

اين تحليل انسان را به ياد حرف
كارتر مى اندازد كه در همان اوقات گفت كه چون آزادى براى مردم ايران زود
است.

شاه مجبور به كشت و كشتار شده است.

و از طرف ديگر در اين سند
بيان شده است كه هدف آمريكا از اين فشار نسبت به شاه خوب جلوه دادن
چهره خودش در ايران است تا اگر شاه نتوانست منافعش را حفظ كند و رژيم
ديگرى بر سر كار آمد بتواند از آن رژيم نيز در جهت اهداف خودش استفاده
كند، هر چند كه در آن زمان هنوز بقاى شاه تا حدى اميدوار بود.

در زمان شريف امامى گفتگو با سياستمداران به طور وسيعترى ادامه مى يابد و حتى
خيلى ها جذب مى شوند ولى اينها درمى يابند كه هر چند عده اى را به طرف
خود بكشند و مجذوب برنامه هاى عوام فريبانه خود كنند، باز اين روحانيون
شيعه هستند كه با وجود اختلافات داخل خود هنوز موئثرترين گروه مخالف را
تشكيل مى دهند: "همچنين در ميان خود با يكديگر متفاوتند.

با نفوذترين
رهبر آنها، آيت الله خمينى تبعيد شده سالها خواستار سرنگون كردن شاه و
برقرارى يك حكومت الهى بوده
است و بنابراين عملا هيچ شانسى نيست كه شاه يا هرگونه حكومت
غيرمذهبى با او به يك راه حلى برسد.

چهره هاى مترقى مذهبى در ايران از جمله
شريعتمدارى روحانى سرشناس خواستار نقش كاهش يافته ترين براى شاه و
اجراى نظارت بر قوانين از سوى يك كميته روحانيون هستند كه تطبيق قوانين
را با تعاليم اسلامى تشخيص دهند" " سند شماره 64 " .

بنابراين واضح است كه
آمريكا كه ديگر اميد چندانى براى سازش با رهبران مذهبى نداشته دل به
سياستمداران جبهه مى بندد: "سياستمداران به ويژه آنهائى كه با جبهه ملى
وابستگى دارند و همچنين رهبران احزاب مستقل كوچك كه به پيش بينى
انتخابات 1979 تشكيل شده است اكثرا تقاضا دارند كه نقش شاه به نحو
محسوسى كاسته شود و يك سلطنت مشروطه با نخست وزير مستقل از شاه
برقرار شود.

اين گروه از سوى بخش مهمى از طبقه متوسط مدرن پشتيبانى
مى شود ولى از داشتن حمايت پيروان متعصب مللها برخوردار نيست.

اين
ملغمه از مخالفان غيرنظامى از لحاظ اصولى با برنامه شاه درباره مدرنيزه
كردن جامعه و اقتصاد ايران مخالفتى ندارد و از هرگونه توسعه آزاديهاى
سياسى بيشترين استفاده را مى برد بنابراين شاه و حكومت شانس بهترى از
سازش با اين گروه را دارد تا با هرگونه عنصر ديگرى از مخالفان ..." " سند
شماره 64 " البته مردم ايران خود شاهد اعمال چنين سياستمدارانى بودند و
لازم به توضيح در اين مورد نيست، ولى يك سئوال پيش مى آيد كه آيا اينها
مگر خواب بودند و مردم را نمى ديدند و صداى مرگ بر شاه مردم را در زير
رگبار مسلسلهاى شاه نمى شنيدند كه با شجاعت تمام! خواستار نقش كاهش
يافته ترى براى شاه مى شدند و لابد وقتى كه شاه آمريكايى كه براى ادامه
سياستهاى وابسته اش به اينها دلبسته بود و به اينها مقامى پيشنهاد مى كرد، اين
را دليل پيروزى خود نيز مى دانستند!! سند اخير مشخص مى كند كه اين
سياستمداران فقط از طرف طبقه متوسط مدرن پشتيبانى مى شدند و بين توده
مستضعف پشتيبانى ندارند و
تحليل گران آمريكائى اذعان مى دارند كه هر چقدر اينها سازمان يافته باشند،
نيرويشان از نيروى متكى به مردم كمتر است؟ "دهها هزار ملاى شيعه هر
چند از لحاظ سياسى خود سازمان يافته نيستند، تماس مستقيم تر و منظم ترى
با توده هاى ايران دارند تا حكومت يا مقامات حزبى..." " سند شماره 46 " .

ولى با اين همه پيش بينى يك حكومت مذهبى را نمى كنند: "ما پيش بينى
نمى كنيم كه يك حكومت تحت كنترل رهبران مذهبى روى كار آيد، هر چند
احزابى كه شالوده مذهبى دارند ممكن است به وجود آيد"...

بعد از مدتى كه شريف امامى يعنى آخرين مهره موئثر در ادامه سياستهاى
حقوق بشر آمريكائى نتوانست دردى را دوا كند.

مسئله جانشينى شاه توسط
بازماندگانش با يك گروه نظامى يا رژيم ديگر براى آمريكا مطرح مى شود در
اين زمان مى بينم كه برخلاف روشهاى حقوق بشرى آمريكا كه موافق
راه حلهاى نظامى نمى باشند، به فكر جانشينى شاه توسط يك رژيم نظامى و
اقدامات نظامى ديگر مى افتند و به تجزيه و تحليل روشهائى مى پردازند كه با
استفاده از زور اعتصابيون را به سر كار بازگردانند يعنى كم كم شاهد كنار
رفتن ماسك حقوق بشر از چهره گريه امپرياليسم آمريكا مى شويم: "شاه
بهترين تجزيه و تحليل خود را در مورد روشهاى كوتاه مدت و درازمدتى كه
در آنها با استفاده از زور اعتصابيون را به سر كارهاشان بازگردانده و
تظاهركنندگان را از خيابانها به دور نگه مى دارد براى ما بفرستيد.

مى توان گفت در
كنار چنين سياستى در بند كشيدن " كنترل " مطبوعات و دانشگاهها و
دستگيرى تعداد زيادى از روحانيون و مخالفين مذهبى لازم است." مى بينم
كه چه ساده از سركوبى تظاهركنندگان صحبت كرده و براى گرفتن آزاديهائى
" ! " كه براى دادن آن به شاه فشار وارد مى آوردند.

نقشه مى كشند و ديديم كه
چه ساده با همت مردم مسلمان ايران تحت رهبرى سازش ناپذير امام، در
اواخر دولت شريف امامى، آمريكا همه
رشته هايش را پنبه شده ديده و درمى يابد كه در اين مملكت ديگر شاه
نمى تواند برايش نقشى ايفا كند زيرا حرفهايش را ديگر كسى باور نمى كند
پس كم كم به فكر تعويض وى مى افتد.

دولت شريف امامى نيز كه با كشتار 17
شهريور خدماتش را شروع كرده بود، با كشتار 13 آبان وظيفه اش را به پايان
مى رسد و آمريكا تن به چيزى مى دهد كه طبق سياست حقوق بشر به آن راضى
نبود، يعنى دولت نظامى، يا بهتر بگوئيم ماهيت واقعى آمريكا روشن تر
مى شود...

لازم به ذكر است كه اسناد تحليلى كه در اين رابطه در لانه جاسوسى به دست
آمده اند به همين اسناد محدود نمى شود بخشى از اين تحليل ها كه به قبل از
1978 برمى گردد در كتاب شماره 8 آمد و دنباله اين اسناد تا تاريخ اول نوامبر
1978 در اين كتاب آورده مى شود و ادامه اين تحليل ها را تا تاريخ 22 بهمن،
پيروزى انقلاب اسلامى ايران و پس از آن تا اشغال لانه جاسوسى را در كتابهاى
ديگرى خواهيم آورد.

لازم به يادآورى است كه به خاطر حجم زياد اين كتاب مجموعه آن در دو جلد
12 و 13 به طبع رسيده است
"دانشجويان مسلمان پيرو خط امام"
1 شماره سند

خط مشى كشورى و تحليل برنامه، ايران

سند شماره 1
سرى
خط مشى كشورى و تحليل برنامه، ايران
الف: اهداف خط مشى اصلى و كاربرد آن
1 جهت حصول حاكميت مستقل و تشكل منطقه اى ايران، لازم است.

A خواست ايران مبنى بر مستقل ماندن و دفاع از خود.

B توانائى خنثى كردن حملات محدود روسها در خاك ايران و در صورت
تجاوز روسيه به كشورهائى به حمايت او، تعويق حمله تا فرارسيدن
عكس العمل هم پيمانان ايران.

C اطمينان از وفاداران داخلى، مخصوصا در نواحى كه ممكن است
شورشهاى وابسته به خارج در آنجاها روى دهد.

D توانائى كنترل اغتشاشات در صورت وقوع.

E توانائى خنثى كردن و صورت لزوم مقاومت به تنهائى در برابر حمله
كشورهاى همسايه بدون حمايت روسيه.

2 جهت حصول روابط همكارى بين آمريكا و ايران بخصوص در
موضوعات نظامى، لازم است:
A ادامه توجه ايرانيان به دوجانبه بودن منافع ايران و جهان آزاد.

B فوائد دوجانبه روابط نظامى بين ايران و آمريكا.

C داشتن تصور مطلوبى از آمريكا به صورت تضمين كننده موئثر امنيت
ايران و اينكه آمريكا دولت قدرتمندى است كه در مورد استقلال و پيشرفت
ايران علاقمند است.

D خصوصا اين تصور كه قبول كند كه آمريكا نه تنها به صورت حامى

/ 36