سخنرانى - صحیفه امام جلد 7

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

صحیفه امام - جلد 7

مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سخنرانى

زمان:

عصر 5 ارديبهشت 1358 / 27 جمادى الاول 1399

مکان:

قم

موضوع:

حقيقت نور - انقلاب اسلامى و معادلات جهانى - خدا مدارى اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم

حضار:

نمايندگان کارکنان گمرکات ايران

بسم اللّه الرحمن الرحيم

حقيقت نور اللّه ولى الذين امنوا يخرجهم من الظلمات الى النور والذين کفروا اءولياؤهم الطاغوت يخرجونهم من النور الى الظلمات(1)، کسانى که با خدا باشند، توجه به خدا و ايمان به خدا داشته باشند، خداوند آنها را از تمام ظلمتها، از تمام تاريکيها خارج مى کند و به حقيقت نور مى رساند.

ايمان به خدا نور است، ايمان به خدا باعث مى شود که تمام تاريکيها از پيش پاى مؤمنين برداشته بشود، ايمان به خدا باعث مى شود که مؤمنين در نور خدا غرق شوند.

ظلمتهاى استبداد، ظلمتهاى اختناق، ظلمتهاى وابستگى به غير، ظلمتهاى ظلم، مؤمنين از اين ظلمتها نجات پيدا مى کنند.

کسانى که به خدا توجه دارند و مقصد آنها مقصد الهى است از تمام انواع ظلمات - ظلمات مادى، ظلمات معنوى - نجات پيدا مى کنند و در درياى نور غرق مى شوند.

نور آزادى و استقلال شما ملت ايران به واسطه اينکه متشبث به ايمان شده ايد، توجه به خدا کرديد، همه با هم به اسلام متوجه شده ايد، احکام اسلام را خواستيد، خداوند شما را نجات داد و نجات مى دهد.

نجات داد از اين سد بزرگ استبداد، شکستيد سد استبداد را و ظلمتها را پس زديد، وارد در نور آزادى شديد، شکستيد سد پيوستگى به غير را - به واسطه ايمان - و وارد در نور استقلال شديد، شکستيد اختناقها و وابستگيها را، و وارد شديد در حقيقت اسلام، اسلام نور است، غير اسلام ظلمات است.

شما با توجه به خدا، با توجه به ائمه اسلام، با توجه به قرآن اين سدها را شکستيد، سدهايى که همه گمان مى کردند ممتنع است شکستن آن، قدرتهايى که همه گمان مى کردند محال است اين قدرتها شکسته شوند.

حساب دنيا باطل شد، حسابهاى ماديين باطل شد.

آنهايى که به خدا ايمان نداشتند، روى محاسباتشان، غير معقول بود يک ملتى که هيچ ندارد بر قدرتهايى که همه چيز دارند غلبه کند! غير معقول بود که دست اجنبى را که تا دندان مسلح بود به همه انواع سلاحها، از مخازنشان قطع کند! آنها حسابهاى مادى مى کردند، با حساب مادى همانطور بود که آنها مى گفتند: روى قواعد عادت و ماده ، ما نمى توانستيم غلبه کنيم، محال بود غلبه ما لکن آنها حساب معنويات را نکرده بودند! اسلام هميشه با معنويات جلو رفت، در صدر اسلام با آنکه هيچ تجهيزى نداشتند مسلمين، هر چند نفرشان در جنگها يک اسب داشت، هر چند نفر يک شمشير داشت و لشکر روم و لشکر ايران تا دندان مسلح بودند و عددشان صدها برابر عدد آنها بود، با عدد کم و تجهيزات کم، لکن با قوه ايمان شکستند امپراتورى روم و...

امپراتورى ايران را.

شما سربازان اسلام، شما جوانمردان با ايمان، با ايمان خودتان شکستيد اين سد بزرگ را، شکستيد اين قوت طاغوتى را، اين قوه شيطانى را، شما با ايمان اين پيشرفت را کرديد و حساب همه حسابگرهاى مادى باطل شد.

خداوند شما را پيروز کرد و خداوند شما را پيروز مى کند، مادامى که به خدا توجه داشته باشيد.

شهادتطلبى جوانان برادران من! عزيزان من! اين رمز را از دست ندهيد: رمز توجه به خدا، رمز توجه به اسلام.

شهادت براى مسلم، براى مؤمن سعادت است، جوانهاى ما شهادت را سعادت مى دانند، اين رمز پيروزى است.

آنها که مادى هستند و ماديگر، آنها هرگز شهادت را نمى خواهند ولى جوانان ما شهادت را سعادت خودشان مى دانند، اول راحت خودشان مى دانند.

اين رمز پيروزى بود.

آنها که گمان کردند مى توانند در اين برهه از زمان بين جوانان من، بين جوانان ما، بين عزيزان ما اختلاف بيندازند در اشتباهند.

جوانان ما همه به اسلام متوجهند، همه با ايمان راسخ به پيش مى روند.

همه با هم در راه سازندگى ما قدمهاى بعدى خيلى داريم.

بايد همه با هم - همه اقشار با هم - اين خرابه اى که براى ما گذاشته اند آباد کنيم.

اين بدبختها ايران را خراب کردند، به اسم تمدن بزرگ تمام آثار تمدن را از ايران کنار زدند، با اسم اصلاحات ارضى کشاورزى ما را از بين بردند، فرهنگ ما را از بين بردند، ارتش ما را وابسته کردند، ملت ما را ضعيف کردند، تمام مخازن ما را بردند و در خارج براى خودشان پارکها درست کردند، و انشاءاللّه از آنها پس مى گيريم .

اين خائنين، يک مملکت آشفته ، يک مملکت خراب براى ما گذاشتند، مملکتى که کارگرش فقير، کشاورزش فقير، کاسبش فقير، مملکتى که در حومه تهران، متصل به تهران، خود تهران محله هاى زاغه نشين دارد، بدبخت دارد، اينها را براى ما گذاشتند.

کسى نمى تواند ايران را به تنهايى ، قشرى نمى تواند به تنهايى ، اين خرابه را آباد کند.

دولت نمى تواند، روحانيت نمى تواند، بازارى نمى تواند، دهقان نمى تواند، کارگر، کارمند نمى توانند لکن همه مى توانند، همه با هم: يداللّه معالجماعة(2)، جماعتها وقتى که با هم شدند کارها انجام مى گيرد.

ديديد که با وحدت کلمه و اجتماع و اتکال به خدا اين سد بزرگ را شکستيد، الان هم با اتکال به خدا و وحدت کلمه اين خرابه را بايد آباد کنيد .

شما که در مرزها هستيد، در گمرکات هستيد، به حد خودتان بايد عمل کنيد و آنها که در مراکز هستند به مقدار خودشان، نه شما بايد انتظار داشته باشيد که يک قشر - دولت - کارها را انجام دهد و نه دولت بايد انتظار داشته باشد که ملت بايد انجام بدهد.

ملت و دولت همه با هم، همه با هم، انشاءاللّه .

همه با هم براى اسلام، براى جمهورى اسلام، براى قانون اسلام به پيش! 1- بخشى ازآيه 257 سوره بقره : خداوند سرپرست کسانى است که ايمان آوردند، ايشان را از والسلام عليکم و رحمةاللّه و برکاته تاريکيها به روشنايى مى برد، و کسانى که کافر شدند، سرپرستشان طاغوت است که آنها را از نور به تاريکيها مى برند.

/ 175